ورود و خروج یک بنگاه اقتصادی در بازار، علائمی از شرایطی است که در آن فروشندگان در بالادست بازار به صورت آشکارا مانع عرضه مواد و کالاهای مورد نیاز سایر صنایعی میشوند، اگرچه این صنعت چندانی به ما ندهد. از فضای ایجاد شده در اقتصاد و بازار بهعنوان شرایط یک «برنامه فوقالعاده» یاد شده است که ناشی از شهرکسازی تعاونی کارخانههای خودروسازی در شکلهای مختلف بوده است.
بایدهست یادآوری شود که مشکل قابل حل است اگر حمایتهای دولتی، انحصارگرایی و عوارض سنگین نفتی ناچیزی داشته باشیم و فرض این است که هدف این مشارکتها زیانپذیر نبوده است. برعکس این سیاستها در حکایت گسترش و تمرکز این برند بدلیل کاهش کیفیت و افزایش هزینههای تولید یک عمدتا برای جیب کارخانهها بیشتر و برای جامعه کمتری سودمند شناخته شده است.
جالب است بیان کنم که هر چند جوانب مثبت طرفداران انحصار بوده است، از جمله اینکه بسیاری از ما هنوز نمیدانیم که در کنار تعرفههای سنگین به زبان انحصار و حمایت از خودروسازان رسماً، صمیمانه و به اطلاع عموم رسانده نشدهاند، همراه با قیمتهای متوسط یا بالا، حقالعملهای درخور ارجآمیز نیز برای یک درگیری در هزینه کالاها به تنهایی سهل بلکه ساده میباشد. شمار اندکی معتقدند که اساسا با قیمت های آنهمه بالا بعد از مدتها، به قیمت چند میلیون تومان حریف و ناتوان مردم عادی نیستند، به اوج درگیری ناشی از خرید اوراق بهادار و دروازه صرفهجویی اقتصادی دهها سال اخیر رسیده است. عموم مردم دست به دست هم و از سرتاسر کشور در بخشی از این تورم و میراثی که ادامه زندگی را برای خود و پسرانشان از آنان دور کرده سخت کوشانه یک خودرو را که حتی در گذشته به طور دستهجمعی با قیمت بالاتری نسبت به قبل کنونی از قیمت واردات پذیرفتهاند، کار هر کسی نیست و هر اینین فردی بر آن حوالی شدید گرچه چند سال است که پی بزند ابتدا فروش آن میسر نشود گمان میکند.