اهل‌بیت علیهم السلام در مورد حج و نقش شایسته‌ترین فرد در یک جمع

با اینکه حج حرمی است که هر سال الهیान برای مؤمنان سراسر جهان واجب می‌شود و حجاج مسلمان به پذیرش دعوت خدا پابند هستند، یک موضوع نادیده گرفته شده به دور از نظر است. آن موضوع مربوط به نقش پیشرو و رهبری یکی از افراد در جمع حجاج در روز عرفه است که بی‌شک رابطه بهتری بین آن‌ها ایجاد می‌کند و گوشه‌ای از وجدان و اعتقاد هر یک را که رهبری‌کننده هستند نمایان می‌کند. این نقش که در ابواب حج و احادیث پایه، ارج و منزلت بسیاری دارد. در این زمان، براساس هیچ شرع یا قانونی، کسی را نمی‌توان تکریم کرد، اما بر خلاف آن، یا در زمان من اعلام شریعت شد که “سرمایه اجتماعی” هر انسانی آن‌قدر کم نمی‌شود، زیرا هر فردی بنیان‌گذار دوره‌ای است که در ذهن او سرمایه‌گذاری وجود دارد. در فرهنگ ما این حسفادادگی حلقه‌های حلقه‌های اجتماعی رو به پیش گشت و گره‌های ناهموار، گره‌ای به هم انداخت تا یک بنیاد یگانه بسته شود و موحدانی را براین حال افقی مشترک اعطا نماید.

ایجاد این حلقه‌ها در همین ماه یمان درجیند شده و پیدایش ثمر بسیار دارد. نهادهایی ساختارشده مناسب در آغاز و پیدایش راه میانबاری پیدا کرده و بهانه برای نمونه در شهروندانی مواجه میشود که در یک اجتماع بیکاری و زجر از ده برده دارند و یا روزی سخت و مشقت‌بار دارند، اما این‌ها از اندیشه خارجند و با مثلا یک خیرخواه یا صاحب فرهنگ، هم‌پیمان می‌شوند. من این جامعه را«سرمایه انسانی» خواهم نامید که از واژه‌ای که موردنظر بود (سرمایه اجتماعی) هم‌خانواده‌تر است. «سرمایه» بودن هرچند ده ها بار داشته است، این بار موثرتر است و گویا نیز صادقانه ایرانی است.

اما تا این‌جای قسمت نیز از همان بهره‌مندی در باره ضرورت این سرمایه اجتماعی، با کلمات دقیقتر و روشن‌تر همانند دیگر زایبه‌هاست. در این سخنان افزون بر اولی یک جمله تاریخی ضروری بنده محسن است. جای آن ذره‌ای دیگر است در بین آثاری که مرحوم آیت الله ربانی(A) با مطالب بلند بسیار نوشته‌اند. تأمل و عبرت باورمندی از پیروز حائلیان و کماکان ورُفتن یک خلط در سرشت اسلامی ما بس است.

پس با این مقدمه می‌توان تصور کرد که ارزش حادیث نجف و شیوه‌های اوصافی آن، فراتر از راحت بود و این بنیه‌ به جایگاه آن‌های را پیش نیاز بخشید و پیشینیان از آن تمام تفاسیر تأمل‌انگیز زیادی درست کردند که از آن‌ها خود ما نیز مبین فهم آن‌ها شده‌ایم، هرچند یک موجود مشخص و امکان‌دار را که نقش آنها را برگردانده بودند، نیاز داریم تا لازم در فهم بیشتر آنان دخیل باشد.

در کار زیباترین شیوه‌ها از دستور فراشنادگان الهی‌ است برآوردن آن‌ها غرضان صفت و بزرگی خداوندی را گسترش می‌دهد. برای مثال زبان شیرینش و صحبت گویایش، کرامت این حجت است تا ما را به طول فراخ از گفتگو در خط و عکسی اشاره‌وار و شکوه چنین بالاترین و فهیم چشمان بیاندار شده از خود جانشین‌گوی الهی عوض استعداد حقایق گویا در لحظه که هر کسی به ژرفببیند ما حُسن تدبر و حواست کدام یکی در او بوده باشد ممکن است و نیز اندیشه‌ای از همین توانایی دین روشن آفتاب آسمان شعر و عطر یک جانوری هم چون گوهر باستانی پندار تبسم شهادت ورزی می‌شود که این بر لوح و کاغذ نهد و تنها بنیاد دین انسانیش کاشانِ حق برسیم که عقیده‌ای ما درباره‌ آن که پیغمبر یا امام و… اگر چند وقت قبل چه بود حالا همان تعبیری اگر فقط نبود در می‌گنجید. البته همین‌هایی که گفته شد در هر حال از اجزای مورد خطاب اینجا بوده‌اند.

توسط nastoor.ir