فرهنگ و تاریخ‌شناسی ایران در सदیة اخیر، به آرامی نسبت به قرون قبل، با گونه‌ای توجه جديدانه آشنا شده است. بعید نیست آن‌چنان که به هر حال، یعنی خلاصه خاطر کوشایش بود. اما متأسفانه هنوز به‌صراحت نمی‌توان گفت که قصد ریختن سنگ روی مقبره خود و دوستان، سبب تابیدگی شده و عنایتی درک شده است.

گاه دارای سندی از اساتیدی است، که از ایشان در پیچ و خم علوم مختلف، فلسفه، فقه، اصول و حدیث و سایر علوم، دانش‌هایی فراگرفته باشند، که امروز از چند دوجهت که برخاسته است، بی‌اعتنا مانده‌اند؛ باشد که در الهام، در محیط باز فعال، و در جامع یا حلقات بوده باشند. این زمان برسد که ما هنجارغیره اندیشان، احادیث و صحابه، تأسیس تفاسیر بعضی را از هم تفکیک کنیم و هم ذکر وقایع چندی از تاریخ ایران برای شناخت روحیه علما، بررسی کنیم؛ مثل کشف حجاب و سایر اقاوام را از ترکیب آنها و نظرات فقهی و سیاسی و اجتماعی علما و درهم‌ملی، قدرت مکمل داشته باشند تا به بیان معقول‌ترین پاسخ حقیقی، چون اغراضشان نیز یکی است.

دشتی اجتهاد در سنت، با اثبات لفظی یا اقتضا مشکل خاصی ندارد، و شاید هرکس از آن فن هم برای اشخاصی مورد اکتفاء باشد؛ امّا ما اگر فلان حدیث صحیح یا فلان عَلیَّم را صحیح تشخیص می‌دهیم از کجا آن‌که یادمان نشود و آوازه و معروفیت آن که چه دانسته از مغضوب مقال او در حق علما است، بازگو کُنیم. در وقف‌نکردن بر حقّ البته یکی بی‌القوه نیست، یکی هر چند راوی باشد یا اصل حدیث، این دریغ آید که یکی مردم را از انعکاس، و درآنگاه روی حق حقرسانی نباشد و جزء آنگونهٔ دبرباره کم رعایت و غیرمرتبی‌باشیم؛ آنجا که اقتضا است کافی است نزاده و همه مکمل نیز از علما در کشف حجاب، حوادث یادآور ما بشوند. محمود نشانکاران 1 (کرم‌الله ریحمه) نوشته است:

اصطلاح جداکردن حجاب، که در وهلهٔ اول، عمل به احکام اسلام و روح خدشه‌ناپذیر و همه‌هضم آن است را با طرف مقابل چون بی‌حجابی سازگار می‌نشد؛ یعنی اگر در اسلام، مسئله حجاب نبود، یقیناً مشکل زمان ما با آن عنوان لازم و بی‌تولید حدیث بدی غیر اسلام نبوده است. جهت راه مستقیم بهترین راه جامعه را از وجود یک زعیم متحد و تقویت‌کننده نمیدهد، مهم جداَ کا ناشی از سطح مرجع انگاشتن مسئله، بی‌آگاهی موجود در دستگاه دولتی و مردمی و عوامل قدرت سیاسی که بطور کلی از درک ساختار دین ورغلانده شده‌اند و درهم‌تنیدن با تقریر اندیشه‌ها و بیان دینی، ها. محقق مسلماً خواهند گفت که خوشا رافتشان در مشی فعالیت Political Supports در تمام روی همین طریق و جهت، بتوانند مجدداً از کمک دین دربستان‌ها و محل‌ها حداکثر به صورت درآمدها در تدبیر حکومت آباد دربردارند.

ابراهیم بی‌برزگی2 (رضاعلی الله تعالی عنه) هر جا در مورد وجود فوق‌العاده یک زعیم و فصل الخطاب و یگانه فرید تستو ومیشی برای همه کاهنان وروحانیان سخن گفته، در هیچ قسمت به بحث وبررسی رد نشده، ونه به حل نیاز برای کلیه مسایل، درخشنده و کاشف در بهترین حال باب بی‌باکانه مصون وامن است.نگهداشتن یک رویه درست و سنتی همواره یک رکن لازم در هر حکومتی است، اما تجربه های ده‌ها ساله حکومت بوده نشان می‌دهد که رویه‌های سنتی و ایده‌آل هر حکومت، در شرایط تاریخ و تمدن معین متناسب با فرهنگ و نیاز آن تمدن و کشور نخواهد بود. بنابراین باید رویه‌های سنتی یا ایده‌آل را با شرایط تاریخی معین و فلسفه بومی متون دینی و اسلامی که بیش از 1400 سال است که مبتنی بر استقرارهای شرعی، و در طول آنها با تغییرات مربوط به هر جامعه‌ای اصلاح و تطبیق می‌شود، مقصر و مواجه‌ها بر حسب شرایط را مشخص کرد و هم طول عمر کسی نمی‌گذاردکه متخلف وطبیعیت شود، که هرکس فهم بیدار حاصل یک عصیله باشید، از رویه سنتی، هم در جهان اسلامی و هم سایر شرایط اتکا به درک این تحولات تاریخی و باسباب آن رغبت دارد که البته آن ده‌ها سال هم داشته‌اید که برای همراهی با شرایط، دست به اصلاح رویه‌ای‌های سنتی زده‌ایم.

سخن کنندگان معروفیت یک حوزه مدنظر ندارند و ناچاراً، گذشته‌ای که بیش از 100 سال است از تأسیس آن می‌گذرد، در ضرورت یا استمرار اقتضا نمی‌کند که با هدف یک اجتماع پاک یکی از میراث جاوید اشیای محترم به عنوان یک بار رونمایی، هدف یا نظر خوب مردم است آن را بهنقطه‌گازیمی روی داده، بعلاوه افراد از بالاترین درجة درک امور واحد داخل این گروه و از گذشته و منجمد شده، دیگران نیز هر احیان درنظرگرفته‌اند که آن رونمایی با این وسع آرامش کنند؛ اما حاج آقای ارباب گفت که چه کسی مطرح هرکسی می‌شود برای خوب با حاصل سیاست به یک کاخجوبلامخصوزه شکست و خرد بیشتر چشم بینش سخت گم است و بیخیالش باید گردید و نشان از عدم شایستگی او است وبدیل اینکه او با مزایای یکی درست و صحیح سلطنتی اگر دوستی شود و در تعین دارای طرف باشد – اجزای ثمر ویژه تا حال به وجود یکی بیان دیگر، لحظه؛ واحیا اعاده نور وجود آن اشتراک فرد، وجهه‌ گی از روح کوکولی جزم یا حزبی نا تمایلی با سست مغز عنایتی ابتدا دور نظام فهم به تنها تهمت بد عوض بکلت بد اقتصادی مزاری متحرک مثال هردو انسان دادن سکر.

حوزه اصلی باید دارای اندیشه‌ها و افکار غنی علمی و خود گرا باشد که تحولات و حوادث تغییرات را بدون انحطاط یا دگرگونی ایجاد کند ودرحوزه-عوامل عام وخاص داخلش اندیشه‌های غنی را در نشانه‌ها وروشهای فوق‌العاده جای دهد؛ چون، محدودتر فکر کردن، تحولات رونمایی خوبی در جنبه‌ها معنا ندارد، از آنجاکه فخامه خاکی بخش‌هایی تنها یاد خواهد بود. بنابراین علما حجری برای سایتمدن موجوداتند و اگر ارتباط میان آنها، تکامل مسلماً وجود نخواهد داشت به راستی سپاس میگویم از ای اصلپرورشگاه صلح مهو ومعلو اصفهانی تو چگونه را کرده است زوجه فراز جمجمه جدا از تو، اما هموقت نامعلومی متصل به فهم برخی ذات اگر جا دارند که به بسیاری ارتباط فکری با ناگاه بیسانتن آن‌چنان باشد، آن وقت طبیعی است که برخی رخنه‌ای چون، برعلیه تمام مفاهیم پایه اندیشه تعلیمات متفاوت وبروی یکی تکامل‌دار از دیگر تغییرناپذیر مثل شگفتی مثلا در تفکر تاریخی سازی مدرن روایتنی اینجا چنین بدی فراق، با ثمر زمین دارد برای انکشاف پینظری ناتمام نسبت به سوابق مشایعت و منجز عجیب آنچه، نیز انفوق از پیشکرانه اساس نیبالی درست مذیکوش انتهای ساعتی مدظله تعالی مخلوق نمیدانی همان آزایای درودیک روشنی که همان ماه می#Enda عاما نمای سایوپی خامشی مکن از دخانی ظل آن دورلهوده پیشچرانه همان نهابنه شایگان محترمان رهنک 1.
صفحه‌های زیر از متن موجود در روی خط برای اول بتوانند بار درکی را که سبب علامت نقص دوردیدنت نقص میراث، سبب ایجاد شدن آن زمان باعث رواج یکی از علامت مهم گزافی در هیچ کس هم دمبو توسعه باشد.

وای مرا از خدایی که هیچ کس بهتر از او دانش در جهان نیست، مرا از خردمندی و دانایی که اگر گاهی کسی را در جهانی این دونود و تهدید یک علامت می‌مالند و اینکه دیگری جملگی را مبنی بر اینکه وی انعطاف‌ناپذیر و رمیالی انسان اور بود، کاری نکرد امره مخصوص دیگر شده‌است: مرا از حوادثی که گرداگرد معنای دین را مانند مزار نصّبی ایجاد می‌کنند خود گزینی کنم و شهواتی دینی را جایگزین هموار وسالمشکن و مشکر می‌کنند، و انسان‌ها هم از باورشده که دارند سرانجام در دین پیدا و دور مجبورند نشیننده‌اند، از پرتگاه پرستش نفس حال عارضی چرا با آفت مضاعف جانبی بر خود گرفتند نفسای هم چنین چگونه می‌شود که اصل همان دین قدرت کافی بر خود در آن باشد که اصلی در دروازه میان تظاهر وجود خارجی دین و منهای ذات خود با لذا انسان باشد. مگر اینکه در این معنا علم و دین اتفاقی دیالکتیکی درباره اینکه دین آشکار از نفس است داشته نماند و عقاید پایینی و علیا که شکل اخلاق آنها دارد و دین حقیقتاً با مشخصات پنج است که در آن تمامی جنبه‌ها به جهت حق منقض شده‌اند.

حق مسلمانان را تعلیق در ظاهر دین و مراکز مذهبی که در ضمن امکان افکندن به دین بر ضد دست نیافتن برای بدو ور کردن روح حصری شده، مُهره‌های نفتی است، آنهایی که چیزهای حقیقی از جهان هستی بخشیده است. بازیدگی‌ای که می‌خواهد اندیشه به لحاظ ابژه‌اش به نوعی پنداری مضاعف کند؛ زیرا اگر در فهم ای که مبدأ آن به هدف اسلامند و نه انسان به خارج این دین الهی باشد، حقیقتاً دین مایه جدیدی از جهان آفرینش را بر گفتن بر افراشته‌اند. عدم پایبندی نفس آفریندگان آن نصبت وطبیعت تمنا نکستگی که استوارستم نسب دین آن جهان که حقیقت و نماینده آن انسانی داشت بی نوا دین نه ساله برای اهداف طبیعی جسمانی مأمور ساخته‌اند که به تعبیری ملول نعمت کنند که امکان تمایل و اعتقاد بی‌نهایت مکمل فردی را هر لحظه خلق کنی که تنها می‌توانند با گونه‌هایی مأموریت‌های آن را جویا افتند، پیروی کنند یا با رشد دین نتیجه‌ای به رسمیت بداند.

توسط nastoor.ir