وقتی احتیاجات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی هر فرد یا جامعه مورد توجه قرار میگیرد، درک روحیات آنها ضروری است. ضروری است تا روحیات آنها را با معرفت بررسی کنیم. با زیربنا نیروی درونی هر فرد یا موجودیت اجتماعی، نفخ خواستهها و پاسخهای گریزناپذیرشان آشنا شویم. قصد دارم به آن کنجکاوی در درون آنها اشاره کنم که چرا این وجدان جاودانه این موجودیتها یا اشخاص را مکمل میکند.
ما در جریان شورش بازنشستگان و اختلافهایی که گریبانساز صندوق بازنشستگی لشکری شده است، میتوانیم حساسیتهای اجتماعی، اقتصادی و معنوی این افرادی را به درکتری معطوف کنیم.
اینکه در فقدان حقوق بازنشستگان، چکهای واریزی برای آنها هنوز تأمین نشده است و بازنشستگان خسته در انتظار دروازههای ödeme هستند، حکایت از نقصای نظام دارد که حاکی از دغدغههای بی پایان است.
لازم است به آن کنجکاوی بپردازیم که چرا در چنین شرایطی معیشت بازنشستگان چگونه باید سامان یابد؟ آنهایی که در مدیریت صندوق بازنشستگی لشکری و سازمانهای وابستگی اعتماد لازم را دارا هستند، کارهایی اساسی برای ساماندهی وضعیت حاد اقتصادی و رفع شکاف طولانی مدت انجام دهند.