وحید جلالزاده روز سهشنبه در اختتامیه همایش واقعیتها و روایتها اظهار داشت: معتقدم دیپلماسی جزئی از میدان است و میدان جزیی از دیپلماسی به شمار میآید و بر این اساس، وزارت خارجه جزئی از مکتب مقاومت است و تفکیک این دو موضوع امکانپذیر نیست.
وی بیان کرد: دیپلماسی، میدان و رسانه، اجزای مکتب فاخر و آگاهیبخش مقاومت است که هر کدام باید به ماموریت خود عمل کند.
جلالزاده گفت: اتفاقات یک سال گذشته باید در نیم قرن اتفاق میافتاد اما سرعت تحولات آنقدر بالا بود که ما جا ماندیم و این وظیفه دانشگاه است تا با تحلیل درست فرایندها این عقبماندگی را جبران کند.
معاون وزیر امور خارجه با بیان اینکه امروز به لطف الهی، فاصلهای در عرصه عمل و نظر بین دیپلماسی میدان و رسانه در عرصه سیاست خارجی نداریم، افزود: همه فرماندهان میدان و مجاهدان عرصه دیپلماسی با یک مساعی سیاست خارجی را مدیریت میکنند.
وی تاکید کرد: تریبونی که امروز در اختیار دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی قرار دارد تریبون جریان مقاومت است و این مسیر باید ادامه یابد و امیدواریم همه افرادی که در این عرصه تلاش میکنند موفقتر از پیش به ماموریتهای خود عمل کنند.
مشاور فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در این مراسم که به میزبانی دانشگاه آزاد اسلامی در حال برگزاری است، گفت: طوفانالاقصی، جنگ شناختی بود و موضوع جابهجایی باور، فهم و معرفت است.
حمیدرضا مقدمفر اظهار داشت: در نبرد غزه دو جبهه داشتیم؛ جبهه سخت و نرم، جبهه سخت، میدان است و جبهه نرم همان جنگ سایبری و رسانه است.
وی افزود: در بین انواع جبهههای نرم، جنگ شناختی صورت پیشرفته جنگ نرمی بود که داشتند و پیچیدگیها و اثرگذاری بالایی داشت.
مشاور فرمانده سپاه با توضیح اینکه در قرن ۲۱ میدان اصلی نبرد، مغز انسان و یا همان عرصه جنگ شناختی است، ادامه داد: جنگ شناختی، توانایی تأثیرگذاری بر ادراک و شناخت جامعه و تغییر رفتار فرد در جهت اهداف جامعه است، در این جنگ باید باورها و نگرشها تغییر کند و ادراک فرد و جامعه مدیریت شود.
وی گفت: در جنگ روانی، دشمن به دنبال فریب افکار عمومی است و زمان آن نیز کوتاه است اما در عملیات شناختی، موضوع جابهجایی باورهاست و باید به گونه دیگری فکر کرد، فهم و معرفت جابهجا شود.
مقدمفر تصریح کرد: اساس جنگ شناختی، سه رکن دارد؛ شناخت مغز انسان، عصب شناسی و هوش مصنوعی و در این میان، مهمترین نقش در عملیات شناختی، مدیریت ادارک است.
وی افزود: در بین تاکتیکهای جنگ شناختی، اعتبار زدایی، مشروعیتزدایی به منظور ایجاد فاصله بین مردم و راهبران استفاده میشود و میدان تصویرسازی ذهنی است.
مقدمفر گفت: یکی از تاکتیکها در جنگ شناختی، دروغ گفتن است؛ به عنوان مثال عکس از جنگ صهیونیست درست است اما پیام دروغ این است که صهیونیست با حماس مبارزه میکند و دروغ را درست جلوه میدهد.
وی گفت: بعد از طوفان الاقصی نسبت به اصل عملیات تردید ایجاد کردند و گفتند طراح آن خود اسراییل بود و در رسانه نیز دو نسخه ایرانی و عربی داشتند؛ در نسخه ایرانی بعدها گفتند طراح عملیات روسیه بود تا ایران را وارد درگیری کنند و روسیه نفسی بکشد یا مخاطب فارسی مدعی شد روسیه علیه مقاومت و ایران نقشه کشیده تا در اوکراین موفق شود.
مشاور فرمانده سپاه پاسداران افزود: نسخه عربی این بود که طوفانالاقصی، کار ایران است تا منطقه وارد جنگ فراگیر شود و در خود لبنان همین نسخه بیان شد که این طوفان مخدوش است.
وی تاکید کرد: در این جنگ به دنبال ایجاد تردید، ابهام، خیانت بودند و میگفتند که ایران، حماس را رها کرده است و در ادامه بیاعتمادی و بیاعتبارسازی، جزء تاکتیکهای آنها بود.به گفته مقدمفر، ادعای فروپاشی سازمان رزم حماس، بزرگنمایی قدرت خود (رژیم صهیونیستی)، کوچکنمایی نسلکشی و انگارهسازی اینکه هفت اکتبر دستاوردی نداشته است نیز از دیگر تاکتیکهای جنگ شناختی در غزه بود.
ایرنا
source