انشای دانش آموزی از زبان ماژیک

انشای دانش آموزی از زبان ماژیک

انشا از زبان ماژیک به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند. با دانشچی همراه باشید.

انشا ادبی از زبان ماژیک

در جعبه‌ای کوچک و رنگارنگ، میان هم‌نوعان خود، با غروری آرام لمیده‌ام. بدنم از پلاستیک براق و خوش‌رنگ ساخته شده و قلبم همچنان پر از رنگ‌های شاد و زنده است.

یادم می آید اولین بار، کودکی مرا در دستان کوچک خود گرفت. او با چشمان درشت و پر از شوق، به رنگ‌های زیبای من نگاه می‌کرد. با احتیاط، من را روی کاغذ گذاشت و خطوط رنگی زیبایی کشید. آن روز، دنیا برای او رنگی شد و من هم از اینکه توانسته بودم به خلق دنیای رنگارنگ او کمک کنم، بسیار خوشحال بودم.

با بزرگ‌تر شدن او، استفاده‌های من هم متنوع‌تر شد. او با من نقاشی می‌کشید، شعر می‌نوشت، و حتی داستان‌هایش را روی کاغذ می‌آورد. هر خطی که با من می‌کشید، یک احساس، یک فکر، یا یک رویا را بیان می‌کرد. من، شاهد تولد این احساسات و رویاها بودم.

گاهی اوقات، او با من بازی‌های جالبی می‌کرد. مثلاً، با من روی دیوار اتاقش نقاشی می‌کشید و بعد با یک دستمال مرطوب، همه چیز را پاک می‌کرد. یا اینکه، با من روی کاغذهای رنگی طرح‌های مختلفی می‌کشید و بعد آنها را به هم وصل می‌کرد و یک کلاژ زیبا درست می‌کرد.

اما همه چیز همیشه خوب نبود. گاهی اوقات، رنگم خشک می‌شد و دیگر نمی‌توانستم بنویسم. یا اینکه، بدنم می‌شکست و رنگم روی لباس‌هایش می‌ریخت. در آن لحظات، او ناراحت می‌شد و من هم پا به پایش غمگین و حزن‌آلود.

من، ماژیک رنگی، همچنان منتظر آن روزی هستم که دوباره به کار گرفته شوم. امیدوارم روزی دستان کوچکی مرا در دست بگیرد و با کنجکاوی به رنگ‌های زیبای من نگاه کند. امیدوارم روزی دوباره بتوانم به خلق دنیای رنگارنگ کمک کنم.

اختصاصی-دانشچی

انشا جان بخشی به اشیا

source

توسط nastoor.ir