به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، نشست تخصصی «تبیین تئوری مقاومت» در هشتادو سومین جلسه عصرانه علمی مدرسه علمیه امام کاظم با ارائه آیت الله محمدمهدی میرباقری رئیس فرهنگستان علوم اسلامی عصر روز گذشته برگزار شد.

وی در تبیین نقش حوزه در تغییر و تحولات جهانی تبیین اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی و تبدیل آن به گفتمان ملی و جهانی سخن گفت.

آیت الله میرباقری همچنین تبیین و توصیف صحنه را در کیفیت مواجهه با صحنه ها با اهمیت دانست و از لزوم تبیین الهیات مقاومت از سوی حوزه علمیه سخن گفت.

آیت الله میرباقری همچنین در پایان نشست به پرسشی در خصوص انعکاس موضع مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه به عنوان نظر حوزه در خصوص اسرائیل پاسخ داد و گفت: کار رسانه ها بزرگنمایی است در حالی که چنین نظری در حوزه گم شده است و اصلا قابل اعتنا نیست.

در ادامه مشروح سخنان رئیس فرهنگستان علوم اسلامی تقدیم شما می شود:

مأموریت حوزه علمیه در تحولات بزرگ منطقه و جهان چیست؟ برای این پاسخ به این سؤال مهم باید نکاتی بیان شود. ما با روایت های مختلفی از اوضاع منطقه مواجه هستیم که با مفروضات و چهارچوب های ذهنی ما سازگار نیست چرا که رسانه های دنیا وقایع منطقه را در لحظه روایت می کنند و صورت یک اتفاق را شکل می دهند. رسانه ها در گذشته وقایع را منعکس می کردند اما با سیاست امروز تنظیم خبر، روایتی خاص از ترکیب واقعه روایت می شود که آن روایت بر احساس مخاطب تأثیر گذاشته و با این احساس واقعیتی را شکل می دهند. مثلا می خواهند ملتی را از مقاومت منصرف کنند از این رو صحنه ها را به گونه ای نشان می دهند که آن ملت مقاومت را مشکل و عامل عقب ماندگی خود بداند. در محاسبه مادی به گونه ای در ذهن مخاطب جا می اندازد که مقاومت را رها کند.

با توجه به صحنه موجود و سیاست تنظیم خبر، باید الهیات خود را در تبیین و توصیف صحنه بدانیم. توصیف یک صحنه، خبررسانی از آن است اما تبیین به معنای معناکردن یک صحنه بر اساس الهیات خود است. اگر صحنه را به درستی تبیین نکنیم نمی توانیم ملتی را به مقاومت در مسیر حق دعوت کنیم. استنباط الهیات وظیفه اساتید حوزه است. برای مثال خداوند متعال در قرآن پیروزی ها و شکست ها را توصیف می کند مانند تصویری که از جنگ احد ارائه شده است و این تصویر با نگاه یک مورخ یا تحلیلگر سیاسی کاملا متفاوت است زیرا در قرآن صحنه جنگ احد با این عبارت که در این صحنه ها منافق از مؤمن جدا شده و مؤمنین امتحان می شوند، تبیین می شود. یاران نبی اکرم در تحلیل قرآنی به سه دسته تقسیم می شوند که اولین آن ها اهل شهادت و ایستادگی تا آخر هستند و دسته دوم آن هایی که فرار می کنند و شک دارند که برحق هستند. عده ای دیگر نیز مقاومت نکردند اما طالب شهادت بودند و وقتی که با مرگ مواجه شوند حیرت کردند. خداوند تبیین می کند که شیطان بر نقطه ضعف این دسته سوم دست گذاشت. تبیین خداوند سبب می شود مسلمانان در آینده نقاط ضعف خود را شناخته و با حذف آن ها به پیش بروند.

در حادثه بعد از احد در قرآن روایت شده که «الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ ۚ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ» . این افراد با استقامت خود دستور پیامبر را اجابت کردند و کسانی به این صحنه اعزام شدند که در جنگ احد تا آخر مانده بودند و خداوند می فرماید کسانی به عاقبت نیک در این عمل می رسند که تقوا داشته باشند و تقوا نیز در همراهی با رسول اکرم است نه اینکه صرف استقامت کارساز باشد. طبق نقل قرآن وقتی اینگونه پای کار خدا ایستاده باشند شامل «اجر عظیم» می شوند و از سویی دیگر دستگاه شیطان لشکر خوف درست می کند تا انسان مؤمن از لشکر دشمن بترسد.

توصیف صحنه هم مهم است زیرا در دنیای امروز توصیف حوادث به گونه ای تفسیر به رأی است مانند کاریکاتور که برای مخاطب ایجاد نفرت می کند و یک مسئله خاص را برجسته کرده است. در هنر این کار زیاد انجام می شود که بر اساس یک چهارچوب فکری احساس مخاطب تغییر می کند و به مرور آن حادثه مد نظر ایجاد می شود. علامه طباطبایی در خصوص شعر بیان می کند که روایت تخیلی اثری بر روی احساس می گذارد تا یک اتفاق رخ بدهد مانند شعر رودکی که سلطان را به بخارا و مولیان برگرداند.

اگر بنا است یک امت مقاومت کند باید الهیات مقاومت و الهیات نصرت را تصویر و سپس این را به گفتمان تبدیل کرد. عالمان حوزه می توانند این الهیات را استنباط و سپس به فهم عمومی تبدیل کنند. با قواعد نصرت درک جامعه از صحنه تغییر می کند. پس از آیاتی که در سوره مزمل نبی اکرم را امر به شب‌زنده‌داری می کند، آیه « إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا» آمده است به این معنا کسی که می خواهد بار بزرگی در روز بردارد باید احساس و تصویر خود را در شب بگیرد از همین رو مردمی که می خواهند در صحنه استقامت کنند باید احساس خود را از کتاب الهی بگیرند.

الهیات مقاومت و الهیات پیروزی بحث گسترده ای دارد که باید مورد بحث و گفتگو قرار گیرد و سؤالاتی مانند «نصرت خداوند چگونه صادر می شود؟» پاسخ داده شود. برای مثال در قرآن توصیه فرموده که قدرت نرم و قدرت سخت را افزایش دهید و در جایی دیگر خطاب به مؤمنان در خصوص جنگ حنین می فرماید که مسلمانان نباید دچار عجب به امکانات شوند. زیرا جنگ حنین پس از فتح مکه بود و تعداد مؤمنان از تعداد لشکر دشمن بیشتر بود. با گذاشتن این دو آیه در کنار هم متوجه می شویم که برای دشمن باید «اعداد قوه» کنیم اما در درون جامعه اسلامی باید به خداوند اطمینان کنیم نه امکانات خود.

نکته دوم اهمیت جان انسان است زیرا هم در دین و هم در قرآن جان انسان بسیار با اهمیت شمرده شده است و مؤمن به اندازه بالایی محترم است و سؤال پیش می آید که چرا باید این نفس محترم را در راه خدا فدا کنیم؟ خداوند در قرآن می فرماید مردم مؤمن حق ندارند از طرح نبی فاصله بگیرند و باید نفس نبی را بر نفس خود مقدم کنند. خداوند متعال در آیات قرآن برای تأیید یک داستان از بنی اسرائیل نقل می فرماید آنجایی که قوم حضرت موسی به نبی خود گفتند که تو و خدای خود به جنگ دشمن برو. برای پاسخ به این پرسش قرآن پاسخ می دهد: « مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ» وقتی همراه با نبی حرکت می کنیم ممکن است دچار خستگی و گرسنگی شدید بشویم و دشمن از اقدامات ما عصبانی شود و وقتی این هزینه ها در مسیر نبی خدا است، عین عمل صالح است. کسانی که در راه خدا در کنار سیدالشهدا ایستاده اند، می دانستند که در حال کسب غنیمت الهی هستند و فوز و رستگاری بزرگی در انتهای این مسیر است. مالی که خرج خداوند نشود جای دیگر خرج می شود و همچنین جانی که خرج خداوند نشود در پایان تلف می شود. جانی که خداوند مشتری آن است ممکن است تلف شود و یا ملعبه شیطان قرار گیرد.

در سوره مبارکه محمد «الذین کفروا و صدوا عن سبیل الله» تکلیفی بر روی دوش مؤمنین می گذارد که وقتی با کفر روبرو شدیم باید وارد میدان درگیری شویم و سخت با کفار برخورد شود تا دشمن از تلاش خود دست بکشد و ما وارد صحنه شده ایم تا امتحان شویم. قرآن در این امتحان می فرماید که شهدای این اقدام نزد خداوند روزی می خورند و نقایص آن ها مرتفع می شود زیرا کار آن ها تازه به نتیجه رسیده است. در جای جای قرآن توضیح داده می شود که چرا باید ایستادگی کنیم.

به بخش دیگر بحث باید بپردازم: در مقابله الهیات مقاومت الهیات دیگری آمده است مانند دوگانه اعتدال و خشونت که از سوی غرب مطرح شد تا داعش در یک سو و اهل تسلیم در سوی دیگر قرار بگیرد و دشمن به گونه ای این مقاومت را ترسیم کرده که دینی و ارزشمند نباشد. یا در دوگانه دیگر اسلام رحمانی و اسلام تکفیری را علم کردند که تسلیم در قالب اسلام رحمانی قرار گیرد. در مقابله این دوگانه ها باید اسلام ناب تصویر شود و به صحنه گره خورده تا ایمان مردم محک بخورد. در این الهیات مقاومت به معنای جنگ و خشونت نیست و مسئله این است که دعوت به توحید صورت می گیرد و برای رسیدن با آن استقامت می شود که این استقامت در راه دین خدا و حق حد و مرز کمی ندارد.

امام راحل در منشور روحانیت تصویر قشنگی روایت می کند: « من در این جا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به‌خاطر تحلیل‌های غلط این روز‌ها رسماً معذرت می‌خواهم و از خداوند می‌خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کرده‌ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده‌ایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه‌ی خود عمل نمود؛ و خوشا به حال آنان که تا لحظه‌ی آخر هم تردید ننمودند؛ آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه‌ی خود عمل کرده است! آیا از این که به وظیفه‌ی خود عمل کرده است نگران باشد؟» اما پس از مقاومت آثار آن را نیز بیان می کند که عمل به تکلیف ما نتیجه هم داشته است. این سخنان امام تبیین صحنه و مبتنی بر یک الهیات است.

شرایط کنونی شرایط تغییر نظم جهانی است و رهبر معظم انقلاب نیز این را فرموده و دیگران نیز گفته اند و حوزه علمیه باید الهیات این نظم جدید را که در مقیاس یک جامعه جهانی است تقریر کند. در نظام قدیم حقوق بشر بر اساس نظم مورد پسند شکل گرفته و یک نظام بشری بدون ادیان طرح ریزی شده است اما امروز باید صلح پایدار مبتنی بر اندیشه اسلام تبیین شود که این ضرورت، تلاش حوزه است تا صلح پایدار مبتنی بر معارف اسلامی بیان شود. مستکبرینی هستند که تفکر فلسفی و نظریه اجتماعی آنان درگیری و جنگ است و فلسفه آن ها مبتنی بر تضاد و جامعه بازار و رقابت خشن بر سر امکانات مادی است و همچنین نظریه مواجهه شان برخورد تمدن ها است آیا می توان بدون مقاومت به صلح پایدار برسیم؟ باید قتال را به آن ها بکشانیم که شاید این ها عقب نشینی کنند.

اگر می خواهیم جهان را به سمت نظم جدید سوق بدهیم باید از حق، در همه جهان دفاع کنیم و این کار امکان هدایت مستضعفین جهان به سمت خود را داریم. بر اساس نظام ارزش خود مکلف به دفاع از مظلوم هستیم. اینگونه نیست که در دفاع از مظلومین خلاف مبانی دینی عمل کنیم بلکه راه شکل دهی نظم جدید در جهان همین است تا مستضعفین عالم به طرح مکتب اسلام و مکتب اهل بیت هدایت شوند و باید از مظلوم در همه عالم دفاع کنیم تا به مرتبه ای برسیم که جهان عدالت را طلب کند. لازم است الهیات نظم جدید را استنباط کنیم و آن را مبنای عمل قرار داده و به تفاهم جامعه جهانی برسانیم. لازم است در الهیات نظم جدید با تکثر امروز به تفاهم برسانیم.

مانع تبیین این الهیات نیز اسلام آمریکایی است که اجازه دنبال کردن الهیات مقاومت را نمی دهد و اجازه نمی دهد نظم جدید جهان را متحول کنیم. در بیانیه ای که امام خمینی برای همایش جهاد سازندگی در پاییز سال 67 دارند در مواجهه با تفکری سخن می گویند که انقلاب را تمام شده دانسته و معتقد است که همسو با نظم جهانی باید ایران را بسازیم اما امام این تفکر را مطرح می کند که انقلاب باید در سازندگی ادامه پیدا کند. تفکر اول اسم خود را عقلانیت می گذارد تا طرف مقابل را غیر عقلانی جلوه دهد. اسلامی که ابرقدرت شرق و غرب را به مذلت می کشاند اسلام ناب است. اسلامی را دنبال می کنیم که قدرت ها را زمینگیر می کند.

امام خمینی تعبیر می کند که اگر سازندگی را از شرق و غرب عبور ندهیم شکست می خوریم. اسلام آمریکایی یک فرهنگ است که ذیل تمدن ها حرکت می کند و مخالفان اسلام ناب نیز قدرت های بزرگ هستند. اگر اسلام را بر اساس منافع سرمایه دار ها شکل دادیم اسلام آمریکایی است. اگر نظمی که می خواهیم حاکم کنیم برای غلبه بر اسلام آمریکایی باید تفقه نیز صورت گیرد.

در تبیین الهیات نظم جدید جهانی نیز همین دو تفکر وجود دارد زیرا در تفکر اسلام ناب در مواجهه با قدرت ها و حضور در نظم آینده مقتضیاتی است که اسلام آمریکایی نیز این مقتضیات را به نحو مطلوب خود دارد و نباید به سمتی برویم که قرائت اسلام آمریکایی را از اسلام به دنیا ارائه کنیم. 

امام خمینی به برخی فقها فرموده از مالکیت خصوصی به گونه ای دفاع نکنید که اسلام متهم به دفاع از سرمایه داری شود. در الهیات مقاومت و الهیات نظم آینده جهان نیز این دو قرائت متفاوت، حضور دارند و این مهم از حوزه علمیه متوقع است. یکی از بزرگ ترین کانون های تبیین الهیات ادیان الهی و فرهنگ اسلام حوزه علمیه قم است. حوزه های علمیه نقش بزرگی در نحوه بیان ارتباط جامعه با حوزه دین دارند. در گسترش مقاومت به جامعه جهانی و تبیین الهیات آینده جهان ما مسئول هستیم و از ما نقش می خواهند. رهزن اصلی ما اسلام آمریکایی است که باید مواظب باشیم.

source

توسط nastoor.ir