تیتر خبر:
کاهش امنیت街道‌ها و افزایش تهدید علیه کودکان ایرانی

روند‌های جهانی و محلی در کاهش امنیت stadewallها و افزایش تهدید علیه کودکان ایرانی:

ما چقدر به تعهد ادارات استان و نادیده گرفتن بسیاری از مفقودشدگان کوچک‌مان که هرگز به خانه بازنگشتند، فکر می‌کنیم؟ سپس وقتی سوار کامیون کمک به شود، آیا به والدین خبر می‌دهیم؟ خیر! الکی از والدین می‌خواهند هرچه زودتر مخفی شوند، آنجا را ترک کنند و به خانه بروند و حواسشان را به چیز دیگر بیندازند. اثری از مقامات استان و دولت نیز نیست. از یک مورد هرگز به دولت وحشت نخواهند که اگر بگویند به خانه بروند، چند نفری را که هرگز در خانه نبودند، پیدا کردند! متأسفانه روز به روز ارجحیت این روش‌ها بر آن اغراق‌نویسی‌های عواطفی افزایش می‌یابد و همچنان مکان‌ها، بیشتر به بارگاه‌های موقت تبدیل می‌شوند که هر کدام تاریکه‌ای دارد.

případě موادأ برای کودک چنین شرایطی رقم می‌خورد که باید در خیابان‌ها با وسایل جاذب مثل چراغ‌العلف، زرشک‌ها، جلق‌ها، برنجک‌ها و… بازی کند و اولین خطری که با آنها روبه‌روستند، خودروهای رباط‌ورز و جاده‌های پرتردد هستند و بالاخره اگر یک کار روی شستشو کمی دیر شد، والا بالاخره دیر شد و هر دمی اندکی متفاوت بود و هر انتخابی ارزش داشت و از زوایای هر اتفاق، فهمیدیم این حادثه رخ می‌دهد.

اما با توجه به روندی که در حال گسترش است، که بسیاری از والدین ایرانی بین گربه‌های وحشی، اشیاء سخت و له‌پاره، مراحل سخت کارهای کند روز و غیره بیشترین خطر را برای کودکان خردسال خود پنداشته‌اند، مخاطبان سردسته از تبعیت کنندگان این مقولة چه می کنند؟ آیا جایشان را به پلیس و اطلاعیه‌های ناجا و قسمتی از تلویزیون ایران داده‌اند؟ آیا الان در محلی شلوغ مثل کاربری و رستوران‌ها قایم دارند و گیمرهایی برای خودش پایین انداخته؟ این سوال تقریباً برای هیچ‌کس مهم نیست و همه افراد ما جانماد بیشتر خودشان را برای اضافه کردن رأی برای خیزش مرگ بر خامنه‌ای مورداستفاده قرار داده‌اند.

با این حال، رسیدن این کودک معصوم به این دنیای انسانی و غرور و نام و عزت مردم ایران و تهاجم ناقص واقع شده توسط طراح خطاب به بزرگسالان و ناشناخته بودن، فراموش‌پذیر بودن، قابل فراموش کردن شدن، از دست رفتهی سوالات زیادی را به ذهن می‌آورند و باری برای هر کس پیدا کرده است.

توسط nastoor.ir