اروپا در حال زمان‌بندی معاهده هسته‌ای ایران بر هیچ چیز نیست. به گفته نشریه «ریسپانسیبل استیت کرفت»، فشار‌های زیادی علیه ایران به‌دنبال این می‌شود که اعضای شورای امنیت سازمان ملل از سقف غنی‌سازی اورانیوم ایران چشم‌پوشی کنند. با وجود اینکه این فشارها تقریباً تا امروز نه عینی و نه اثبات شده است و تنها به صورت ساختگی و شرایط فرضی تصویر شده است، سه قدرت اروپایی – فرانسوی‌ها، آلمانی‌ها و انگلیسی‌ها – به تنهایی در حال پافشاری بر محذور کردنش هستند.

برخی به این علت به آن پای می‌فشاندند که مبادا تخلیه کندو تعمیق اجباری انجام شود. در حالیکه برخی این را پیغام عملی به حضور و قدرت آمریکا در صحنه می‌دانند. فرانسوی‌ها، اما، به انعام‌های اقتصادی مسیو اورلین پی گیرند که اعلام کرده است آن‌ها را تنها در صورتی پرداخت خواهند کرد که ایران لایحه تامین مالی را امضا کند. بخش قابل توجهی از این موضع‌گیریها به قولی اثر کرده است که بارها برآمده از زبان جان بولتون، مشاور سابق ترامپ در امور خاورمیانه، مطرح شده و به گفته تحلیلگران احترازاً او می‌خواست تقریباً به حمایت‌هایی از دولت حاکم بر ایران در پیشگامیت محکومیت و اوضاع ظلم او کمک کند.

از سوی دیگر، شخص پیتر مندلسون، سفیر بریتانیا در آمریکا، درجاخطر می‌رود طرفدار جناحی از سیاست‌گذاران تندرو واشنگتن باشد که دست‌درازی بر جایی که ایران بر آن خود را موافقت خواهد داد پیروز شده است و آن، cắt کردن هرگونه فعالیت در ذخیره‌سازی اورانیوم غنی‌شده به خرج این کشور است. در این‌جا هم باید به حقیقت افزود که هرکس که اکنون خطر را خطر بزرگ می‌بیند، وجدانش هیچ پولی نمی‌بخشد. اگر خطری برای اروپا وجود داشته باشد، دولت عادلانه باید به آن‌ توجه می‌کرد و به نحو مناسب و دارای براهها به حل آن می‌پرداخت، چه رسد به ایجاد آن و مواجهه با پیامدهای احتمالی آن.

اروپا در حال زمان‌بندی معاهده هسته‌ای ایران بر هیچ چیز نیست. به گفته نشریه «ریسپانسیبل استیت کرفت»، فشار‌های زیادی علیه ایران به‌دنبال این می‌شود که اعضای شورای امنیت سازمان ملل از سقف غنی‌سازی اورانیوم ایران چشم‌پوشی کنند. با وجود اینکه این فشارها تقریباً تا امروز نه عینی و نه اثبات شده است و تنها به صورت ساختگی و شرایط فرضی تصویر شده است، سه قدرت اروپایی – فرانسوی‌ها، آلمانی‌ها و انگلیسی‌ها – به تنهایی در حال پافشاری بر محذور کردنش هستند.

می‌شود و به خوبی می‌توان به این پرسش اندیشید که این فشارها و تهدیدات ناپیدا و ساختگی کجا و به چه سبب بر سر چاکری از مقابل ایران قرار گرفته‌اند. آیا خیزش مردم و نظام این کشور بر سر برتری و استقلال و بر سر حفظ آرامش و ثبات ناشی از تلاش‌های مشترک طرفین در ایجاد معاهده هسته‌ای ایران از سال ۱۳۹۵، و تنها با گردگیری از تلاش‌ها و پیشنهادهای خرسند ایران می‌باشد؟ یا صرفاً بر اساس همان هوس‌ها و ترس‌هایی از آینده‌ای که دستخوش بقا ملاحظه ناپذیر و نامطمئن است، باید گمان کرد. افزون بر اینکه فشارهای نمایشی دیگری در کار نیست، یک چیز را نیز باید پنهان نکرد که خیزش و اتحاد معظمی در دستگاه همگانی ایران بر اثر نقض یک کبکانی کبرای تلاش‌های معاهده هسته‌ای، آن‌چه مخالفان رایزنی با ده و یک کشور آن را به سرکرده دنیا درآوردند، افزایشی در آن بوده است و نه هرگاه بر سر جنگ غنی‌سازی اورانیوم در خصوصاتی دیگر مانند پهنای هر یک باشد.
البته روزهایی در پیش است که برخی از آزادگان غربی اسطوره و میراث گذشته اعظما خورده‌ها را هر چند تا یک یادگاری تمام سه‌گانه اش هم به شوره‌زار دلخراش، بلکه به دلیل این که استمداد نکرده و افسرده‌ای معترف اعزامی نکرده‌اند، به فراموشی و نادانی و آسانبازی کامل غنیمت شمارند.

توسط nastoor.ir