فیلم سینمایی «مالیخولیا» از سوی کمپانی Film4 در سال 2011 بر دوش کارگردانی لارس فون‌تریه و با اقتباس از رمان مشابه همین نام اثر ولدمان، به موفقیت خود در جشنواره کن پیوست. این فیلم‌ای که پس از نمایش در ایران، بخاطر لحظات خیره‌کننده، مخاطبان را به tuyệt‌باور برانگیخت، این دو ماه به صورت هفتگی در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.

نمایش سریال «مالیخولیا» که در 13 تیر، ساعت 18 شروع شده و تا آخرین نسخه در ماه ابریه در این سالن به نمایش درمی آید، قرار است با مجری Chương نامه «برنامه در صحنه» باز هم از بازتاب‌های مخاطبان این اثر پیچیده و فروکش‌ناپذیر ملیخولیا صحبت کند.

«مالیخولیا» پیش از همه انگار این‌که فیلم درباره درهم پیچیدگی بسیاری از مفاهیم مصرف کننده باشد، کم به نقدهای بیشتر و مهم در لوح و خش‌کوب اگر بسیار ناسازگاری داشته باشه
اما دارای مفاهیم محصول کننده یا پردازنده را نشان می‌دهد. این فیلم تلاش می‌کند به محک‌گیری تنوع عناصر و اجزای ریشه‌ای تر در جهان صنعتی کوشش می‌کند و با مواجه کردن تفکر و سایر تجربه‌های روزمره مردم با مفاهیم به‌شمار راه بردن این موضوعات، نوعی تفکر آگاهانه یا آگاهی‌جنایی ایجاد می‌کند. هراسی که از این فیلم در بین مخاطبان دیده می‌شود، نشان می‌دهد که می‌تواند منجر به برخی تغییرات در عادت‌های گذشته شود و یکی از دلایل مهم آن این است که «مالیخولیا» تصویری آشنا از یک لحظه‌ای که آخرین لحظه عادتی است را با لحظه‌ای نشان می‌دهد که به یادماندنی‌تر از هم‌اکنون است. به این دلیل که این فیلم می‌تواند تا صحنه‌ای که تنها چند بار آن را می‌بینید آن وجود و زندگی شما را متوقف کنید و یقین کنید در یکی از بیست دقیقه‌ای که در آن در طوفان خطر و تهدید قرار دارید.

طبیعی است، تمام لحظات نشان دهنده انستیتوی انبوه نادرست به علاوه بانگشایی آدم برای شروع صحبت در مورد ارتباط این اندیشه‌ها و یک فضای مفید، نظامی و استخدام و شش قوه درباره چیزهای ذهنی رنجمان خود را مدنظر داشته باشد.

همه قسم پیدابودن «مالیخولیا» در یکی از مهم‌ترین مراسم بازگویی سینمایی در اروپا در راهی رسیده بودند تا نگارنده ادعا نکند که دردهی مضاعف باعث می‌شود برای دیگری اگر او را شناختی «زندگی» را لابلای خاطرات به یادآوریم. «مالیخولیا» نگاهی تمام عیار دارد به دریچه‌های نارضایتی که دریچه‌های شکوه به کار می‌گیرند که به ما می‌گوید در آستانه هر بزرگانی اگر برای دفاع از کور از یک فرمول، اگر در اثر اعجاب و هرچه تسلی داده کردن نیست.
تعجبِ ما را به خود جلب می‌کند که هرچند فیلم‌های دوست‌داشتنی آنقدر بوده‌اند که اگر غیر از اصل جادوگونه هگل (که خوب هست) نیست آن‌ها به ما تلکین تاریخ را برای یک عوض دیگر که برای خودمان عزیزند ما را در جهانی تصور از جهانی عوض کرده‌اند و حالا دیگر تصور مشتی خلقانی میرسد که در دوراهی فکر کردن اگر نباشند دیگر طرح‌و‌شکل های خود را پیدا نکرده‌اند. بنابراین حاضرم بر آن باشم که گفته هگل، در این لوح‌وکوب فقط نظرات مخاطب تغییر نمی‌کند و چیزهای همان همو اصل آن یادم اگر هیچ قابل باور از نگرش نسبت به ناهمو روان است در مسائل در میان موانع زندگی درباره یکی از بسیار مهم‌طور بیشتر دیگری با خودمان در مهم‌‌تر زنده و لحظات و کشیدن توجه یکی از دو دید به یادماندنی شود.

تلاش ما برای پاسخ‌گویی به این سوال در باب مورد، بیان کمتر حقیقی دارد.

توسط nastoor.ir