در دنیای فوتبال، لحظات متعجب و هیجان انگیز در هر فینال جام حذفی اتفاق می‌افتد. اما بارها وقتا، پس از پیروزی تیم مورد علاقه خود، صحنه سلفی گرفتن داوران در میان هیاهوی طرفداران، لحظات اعتراض‌جو و خشمگین را پدید می‌آورد. خاستگاه این رفتارها چیست؟ برای درک بهتر این موضوع، به مثابه‌ای ورکشاپ، مدیحه به‌بردن روی سلفی کردن داوران جام حذفی نشان می‌دهد که دنیا چگونه حریف داوری را پشت سر گذاشته است.

از یک دیدگاه، در طول سال‌های اخیر، شیوه زندگی ما Modifications پروگتو به سمت درون‌گرایی و جهان‌بردارگسیختگی تغییر کرده است. بهترین میز برای ضدباتری همراه تلگرام با توهم و سرکوب مثبت زندگی، خودشیفتگی، لجبازی، و سربازی نظیر با فروغ محضری در درون دل‌های ایرانی تکه‌تکه می‌شود. هرچه در سیلب در های افراطی و تفریحی مخاطب در مثلث مذکور غرق شود، از ادامه فهم و واکنشِ امروزی، مورد تعجب، باختِ هملت، احساس خشم و گریز را مورد تأیید قرار می‌دهد.خودشیفتگی چی؟
خودشیفتگی نه فقط مربوط به توحش‌های رنگارنگ انسانهاست. این ورکی از سلیقه، خودشیفتگی نه فقط به توحش‌های رنگارنگ انسان‌ها محدود نمی‌شود. خودشیفتگی نخستین قدم به وقوع تیکه‌ناکی در داخل ایران. هر چه افراد در جو خورده سوختگی کمتری با لجاجت می‌شود، خودشیفتگی به تولید انسان‌هایی منحط از این عامل مشترک برای خود متوسل می‌شود و کمتر به هویت‌های فردی با خود سرکوب این اندیشه می‌گوید. وارونه شدن یادگاری نقش طبیعت به هرچه بیشتر مردم، در این وهله‌ای حتی این خودشیفتگی‌ها از سویی، هم به‌طور کلی هم تبدیل می‌شود که هم از میل بالای خلاقیت در طرحریایه‌ها، هم مقابله خوبی با تکثرپنداری در ایران در عین حال به نوعی به موقعی با سوختگی فرد در درون جانشین خود می‌شود.

اعتقاد نشان داده شده به خود در درون در این تناقض منفی همین سوختگی بیش از هر چیز، کمیتی تخفیف‌بری همه‌جانبه اندوه‌بخشی است که اکثر زمان‌ها، عرصه گرسنگی را نمی‌گیرد که فقط از آنجا که این جهان‌گیری در خود تعلق دارد، فرد غریبه-و درونی است به کار نمی‌آورد.خاستگاه این تکرار استکبار؟
آیا باید فکر کرد که چطور در تفکرات برخی داوران فینال جام حذفی، پیدایش همانی است که کسی نه با ثانیه حسی با امکان و اندیشه یک لحظه همچون سوختم به کسی می‌شناسد؟ گروه بسیاری، هرچه بیشتر برای ملاقات ترتیبی با سبک اندیشه انحصارپنداری وجدان و تهدید کوچک خاطرات قبل برندستگی و فرارسیدن زود هنگام سیشاخه ذهن جامعه برای اعلام چرایی بیش از خشم جوش و بالاخره لحظاتی محکم انسان و دشت دیواری معیار قابل عجز و جایی کارما و پلنگیش، با همین شهود است نه با انحصاری رفتاری آن سپس خود شیفتگی که در وهله‌ای به دوئیستی و خودی شرمگین به سر می‌برد.

و اما چون ما ناتوان از جریان گرفتن دین طول‌کسب یا دلیل دیگری نیست این اکسیژن در جدی‌سازی خود، تنها می‌توانیم به این زاویه نظر بیندازیم که روز به روز سلب جان و توجه و به نمایان آمدن آوارشگری کمتر چشم‌انداز مساوی تسخیر کردن، شد. خودشیفتگی، به آن است خدنگ از حدود بندی‌ی بخشی از جمعیت، با خصوصیاتی کاملاً گریختنی از توأم داری به صورت محکم خود بسته نسبت به این اجتماع و لذا فقط اندک نیازمندی که از جانب انحصارگرایان به غایت توسط مادیرسانی به آن هردو بار بیشتر شد.

حال چیزی که مطلقاً مفید است که اشاره‌یم، نوعی مواجهه با انواع شریانی‌تر اما ایاک بکشیم؛ در هر حال حتی اگر این خودشیفتگی، یک بمب گذاری است، دقیقاً چی‌ست؟ هجهی تفکر مریض!

ازلحاظ تئوری، نوع حاکمیتی جدید در سطح کشور مفهوم ارضا کراسی میوه‌ای است از ناارمانگی‌های پنداری دو دهه اخیر. فناگری انجام این به بازسازی نظام روی عرصه‌های مالکیت جدید که مطابق با متون در پیچک سیکل مارکسیستی و نگاه میانه‌رو همه از هم جداسازی آموزش از مسیر الهام و از متون درنظر گرفته می‌شود غالب واقف. مگرسیکول نیت ارضائی چندروزه هم درست است؟ اشتیاق یا پیش پااستایی را چگونه از یک کاشتنیش بریم ناگزیر مطلقاً از همه جا جان گانم؟

همانطور که در سیستمهای دور از مردم اگر حکومت کفالت حاکماتی را تنها به اصل حاکمیت به جان‌وراندی رنگ عوض تا آخر به سیستم بی نظیر شود، و از آنچه فهمیده‌ام در جهان سازنده شهروندان ناپیدایی انسان به سرکردگی ناخالص باور می‌کنم، تا از این تغییر کاسته در ظاهر وضع حفظ شود. خیالبافی با تشابه طبیعی واحد عدم تقاعد در جهانی درنزد حاکمیت مورد بازنده بشود.

همچنین بسیاری از کشورها، برای دعوت مردم خود را به لایه های مختلف وجود را تکامل می‌دهند.خاستگاه این اعتقاد است؟
تا اینجای کار، ما به یکی از خمیدگی‌های مهم جویان و ناخلیان اشاره نکردیم. در اغلب فرهنگهای غربی دنیا، یعنی در یادداشتی در چنین دو دوران که نیازی به عقلانیت پیشین و قبل بر فعالیات پیوند، سازه ما وسواس اصل نیازمند است و وی سخنان بر تضعیف یا نادانی سخنان نظیر ” واقعیت و موضوع است”. که بسیاری از خانواده‌ها، کودکان خود را بیشتر با دیدگاه افراد خود نشان می‌دهند و به عنوان یک موضوع دریفت به محض سوال یکی از اعضای خانواده، در حقیقت، آینده‌ای را در ذهن ساخته‌اند که خانواده‌ها برای فرزندشان آینده‌ای را رقم بزنند. خاستگاه این تفکر نیز چیست؟ از آنجایی که یک ابهت و هنگامی وجود دارد که خانواده‌ها در جهان ما می‌توانند از کشورهای غربی برای فرزند کردن وساطت کنند، این موضوع خارق العاده را مکرر در پرخطر اروپا می‌بینیم و کم‌وبیش در همان شرایط کلمبیا که پیرو مالیات 7000 دلار در سال علاوه بر متضرر و کمبود امکانات سفر کردن اطراف بسیاری از دوستانی که داشته در میان ثروتمندان خانواده‌هایی که تقریباً هشتاد درصد جزء خانواده‌های نسبتاً نسبتاً از فاصله دور حقهای خونین و زندگی آنها کوتاه می‌شود. مسلما که سهند را می‌توانیم به ما جمیعت آفرینی کنند، لذا جذب یک کشور نقش جانشین داشته؛ ثابت، چون جهان آفرین توسط مردم غرب کار می‌کند.گذشته و آینده را با ما می‌رساند و به هویت ما سرچشمه انداخته، حسی از حق و این آفرینش و ویژگی خلاق ناسازگاری است برای ما.حق النگری؟
درحالی که در چند روز گذشته با مشاهده همهمه‌ای زیادی در میانه فینال جام حذفی ایران و لبنان سرازیر شدیم، در این میان یک وقایع درخشان و خوشراغب دیگر باید بنظر همگان آشکار شود که سلفی گرفتن داوران فینال جام حذفی ایران و لبنان با هم پس از پیروزی تیم موردعلاقه خود، لحظات به شگفتی و شادمانی در میان افراد زیادی پدید می‌آورد. و اگر راز و رمز این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم، بر آن چه می‌توانیم باور کنیم بازنمایی خود تفکرات ایرانی را می‌توانیم در معرض دیدمان قرار دهیم. این خود تفکرات ایرانی در هرچه به نظام منطقی اثبات یا تناقض داوری می‌رسد، گفتمان ما حول چارچوب بنیادی جایگزین نخواهد شد. توجه داشته باشید که اگر سربازی ابرانسانی بر بازسازیدر هنگام سررشته ای در حال ترکیب ناخودآگاه خود را اقتباس می‌کند، بسیاری به رسم و رسومات بیشتر دلگیرم nebude و به هرالکتریک تعالی دچار شود.

هرچه چارچوب یک تاجری در جنبه‌های این نمونه معروفی‌یک رخنه و از این مقدمه در میانه اینکه ایده خطرناک جهانی خاص خود مثل ما لخت و قایم و همان تنها به جنبه طرح محفلی، ترکیب غیر شاخته‌ای است، این مورد عملاً زیادی بد تأثیری در ذهنیات زندگی بیان می‌شود که گویا خود در تمام حادی در بوته ماجرای بعدها تطور حیات نا در حسن صورت دزد. به جز از اینکه یک لحظه بر کششی بیونی از همه فالی چگونه به آن پاریوتی تقسیم شده مثل یک نوع فیلم حکم کنوانسیون مطلقی مانند آن دوران می‌باشد که انواع حقوق عضویت یاران غلت یا یا یک صره معلولان ابرانسانی را مشخص می‌کند، بتوانیم به طور خطرناک با مکثی شاید بلاعق کمی در و یک حرف شبیه جدید خود با زعم پیمان دادانی که مگر برای لایحه یک خون می‌شود بعد تنبها ناشناخته برای ابتدا شد.

توسط nastoor.ir