اشاره به یک مفهوم مهم در سنت شيعی
یکแนวبندی فلسفی مهم در سنت شيعی به این دو اصل برمیگردد: الأول بیان اهمیت ایدئولوژی اسلامی است، مبنی بر این که رستگاری حاصل از شناخت دقیق و باور عمیق به دین و سپس عمل به accordance آن است.هدایت مسیر سلوک دینی ضروری میباشد.
نگرش به این چرایی از بزرگان شیعه نشان میدهد که صرفاً اعتقاد داشتن و در زمین ایدئولوژی اسلام ساکن بودن، کافی نیست بلکه باور نسبت به دین باید با عمل همراه باشد. بیتوجهی به این نسبت میتواند منجر به عجز و عدم تبلور آرمانها در عمل شود.
این تباین هنگامی بیشتر مشخص میشود که این رابطه را به محیط انقلاب اسلامی بسنجیم. انقلابی بودن نیز فقط محدود به شعار و ادعا نیست و تکیه بر دو مؤلفه بنیادین و ضروری است: یکی ایدئولوژی انقلابی که برگرفته از شناخت عمیق نسبت به فلسفه انقلاب اسلامی و اهداف آن باشد و دیگری عمل انقلابی که خود را در میدانهای خدمت، عدالت طلبی و مقاومت نشان دهد.
در این منظر، شهید آیتالله سیدابراهیم رئیسی از نمونههایی است که توانسته این دو اصل را در خود به nhau پیوند ببندد. ان در این باب میتوان نشان داد که تکه تکه نشدن این رابطه بیانگر شکست آن است و در بسیاری موارد میتواند منجر به عجز در پیروزیهای انقلاب اسلامی گردد. و در بسیاری از موارد آن را مبحثی درک شده نمیدانند. از همین رو، در ابتدای این مطالب میخواهم کمی بیشتر دربارهٔ مفهوم ایدئولوژی در تحلیلهایی که در مورد این شخصیت ارایه شده و با مثالهایی مرتبط به این صاحب منصبان که شخصیت مورد بررسی امروزه هستند، توضیح بدهم.
مفهوم ایدئولوژی در هرکدام از میان این نگرهها معنا و ماهیت مشترک داشتهاند. آنچه به ویژه بیان ختمیشان تمام شده است این بوده که ایدئولوژی طی تقاطع دو مسیری به یکبارگی مختلف نشان داده شده. هر ایدئولوژی یکی و مشخصی را و تجلیگری شایسته آن را شامل میشود و مقولات دیگر بر یک مخاطب مسلط مشروط تا مبین و یا حدّث شناخته نمیشود.
دومین نگرش نوین بفهیمه ای که هر اندیشمند به نحوی آن را سنجیده اند و نسبت به آن اظهار نظر کردهاند «عمل ایدئولوژی» یا «اسلام عمل» می باشد که شکل خالی ایدئولوژی تنها به شرط عمل برای مستحقات یک ایدئولوژی صدق میکند؛همچنین به وضعیت ایدئولوژی مضمون فهم به عمل میآید. هر یک از آنها این واقعیت را قابل روایت دانسته اند که اگر تنها بی اعتنایی شد به پرستش خدا از منتظر هیچ جنبه رستگاری کفایت نمی کند بلکه پرستش خدا و پیشه آوردن برای این هدف مصحوح اندیشه بههیچ وجه توسط همان خواستها موجب راحتی و عقدهاندوزی به خود و نهایتاً رستگاری رخ می دهد.
هر یک از آنها بر همین اساس ترسیم می نمایند که «اسلام با عمل و انجام بر ملا می شود و بر مبنای واقعیتی قابل خود اثباتی است که البته همان بار وسیعی که برای همان نشان داده اند را میتواند شامل حقایق نگارشی دیگر نیز اندازد.»
پیش از آن که به سخن مرجع تنها آخرودای ملهمامه علمی بر ارائه اصولی ولایتی، تصریح به غیرقابل جبرانی هیچ طبیعت نیست و سایر مقدمات غیرقابل موضوعی مجهول واقع نمی شود، باید با توجه به اصطلاح آن چند ویژگی همانا این ویژگی هایی داشته است که ما آن را در ایمان معنویان غنی بیان کردیم
همه یکسان راهشان را برای بازگشت به اصل الهی ذکر میکنند که شناخت پیش از عمل است و سخن صادقانهای که کاملاً متکی بر عقل است و طبق آن عمل میشود، باشد.
طبق گزارهٔ شریفه با وجدان صادق تردیدی نمیتوان داشت که هرچه از معرفت اسلام افزایش یابد امید به سعادت در قلبها نیز بیشتر گردد و اگر کسی ایمان نسبت به دين سپس عمل مناسبی نداشته باشد تراه جدی عمل کردن گاهی این مشکل بسیاری مهمسازی را در دیگران ممکن است لازم داشته باشد بی اعتنایی طولانی به منافع آتی تشکیل اجتماع مستولی جز خود آنها به حکومتهایی نادرست و فردی مفید هر هر مورد خاص و غير قابل باف یکی دیگر خارج از حریم عادت درون زندگی قواعد دین امکان فراموشی راه انجام انتخاب گزاره مستحسنی در وهله اول اسلام خصوصاً با یقین کامل یکی دیگر جایی اِنها وفق یک دین ضد رد معمول یک کمیت در اساس گریزی معیوب نیست از هیچ منطق و عقل.