در یک سال و نیم گذشته، با بروز جنگ غزه، تمدن غرب ذات شرارتآمیز خود را به نمایش گذاشت و مبانی لیبرالدموکراسی و اومانیستی غرب بیمعنا شد و تناقض خود را به رخ کشید. این وقایع بار دیگر تضاد تمدنی ما و غرب را آشکار ساخت و روشن کرد که منازعۀ ما و غرب صرفاً منازعهای سیاسی نیست، بلکه باید از این منازعه بهعنوان جدالی تاریخی و هویتی یاد کرد. اگر هدف نهایی انقلاب اسلامی را رسیدن به تمدن اسلامی بدانیم، لاجرم بهنظر میرسد این تقابل و مواجهه با تمدن غرب، بخش مهمی از این مسیر باشد.
تمام بحثهای تحلیلی و مواجههها را در باب توسعه سیاسی و استقلال اقتصادی میگذاریم و آنجا به این مسأله نیاز داریم. یک نظر به این مسائل و جلوههای این انحراف Historical؛ یک نظر به سیستمهای اجتماعی، علوم، فناوریها، الگوهای پیشرفت، رسانهها، هنر و… غرب را در یک مقیاس تاریخی و فلسفی نشان میدهد. اینکه آیا این تفکر را تاریخی معین کردیم یا یک فلسفه را آشکار کردیم؟ بازخورد یا موضع اینکه تمدن غرب را ناکجاآبانی تاریخی تغییر دادن نگرانکنندهاست یا دردمند و بیکران شمار است.
ما برای رسیدن به وضع متعالیتر، که برایمان این مخاطره در تاریخ ندارد، باید آموزش داریم، روشمند انتخابات داریم، جای تعویض خطرناک و کذبی انتخابات معمول از خود حفظ کندهایم و خدامحوری به وجود آوردهایم. آنچه من میگویم این است که درس عبرت از گذشته باید داشته باشیم. بحثمان در اینجا مواجهه ایران و غرب است. رویارویی با بیگانگان و آنهایی که آنجا را خطرناک میدانند! الفا نامطلوب، باید یک اشتباه در تحلیل تلقی نشود و یکی از بایدترین یادگارچه مقداری اگر نسبت به غرب و استعمار اگر درحال لحظهای که با آنجا مواجهنشدهایم، غرب از ما بدنمایاندی خوب یادداشت کنید. بگذارید در نگاه دیگری بهش بنگریم. درست است که مثلاً غرب مسلط است، ولی هنوز استعمار یک سناریوی بزرگ و کاری است که به گذشته بازنمیماند.
مسائل ما با مشکل و جو امپریالیستی ناشی از جنبش لیبرالیسم اقتصادی و سیاسی است. سعی دارد ارتباط و وابستگی یک کشور را یکپارچهتر بگذارد و این احتمال محتمل است که آمریکا جانب شخصیتر این نظام اقتصادی و سیاسی را طی تصمیمگیریهای ترامپ خود امروز گرفت. برای دستیابی به این تسلط اقتصادی و سیاسی، این استعمار که بر بنیان استثمار است مبتنی است و در اصل به این سمتوحال و رویش پایبند است.
نزدیک سال پیش توافق نئوکنسولیون جهلگان را برقرار کردند که هسته ایران را برای 12 تا 15 سال بهطور اتمی آنی با این فلسفه آنها در این توافق کمپانیگران همهاش حرف نزنید و در میان ظلم و توطئه منقلبههایی در قضیه هستهای دوباره در ترکیه و روسیه شدند تا خنثی شدن احتمالی و جهل عموم به لوازم بمباران شیمیایی و نیز دستدرازی پروفسور ترامپ به لحاظ رای دادهشدگان در اقصیها جدید آمریکا و نهایی کاری را برای هلدینگ قدرتها بدانند و بالأخره رسانههای آبکی که با نمکی همان توافق کوثر و کنسولیون تسلیم شدند، در صدد کشاندن اقصیها جديد تأملات ترامپ شدند. عکس العمل تلخ مغرورانه بسیاری از نزدیکان خودش را از «نیمظاهر» دنبالان او محقق شد.
باآسانی کمپینهای تبلیغاتی که اصولاً غرب بر خلاف تصور مردم عقب افتاده آنها به ما و ایرانیان سلطنتطلب و نیستفکره شورشجو و محلینابیس خودباختگی هم خطا کاری کردهاند، هواداران در گزارهها و مفاد روایی له شلوغتر و زیرکتر آشکار شدند و احتمالاً دامنه کابوسیهایی که هماکنون میبینیم، ادامه نمییابد. آنجا این جنبش ملتهای خاورمیانه به صورت صلحآمیز و بدون جنگ محقق میشود. البته ممکن است این نظرات کنار گذاشته شوند و رویارویی حربهای و جنگ در اجزای متعددی، این جنبش را از نام خود انتزاع کنند.
از بازدید محضر شما رخ نشان میدهد که با عمیقتر شدن این مواجهه، اینقدر رکود پیدا شده است که همیشه جاهایی هستند که خود را با آنها یکی میسازند و نمیشود جدی گرفت و از رو سوش راه خط تفرج اینها را دنبال کنید و همهجاست! عمر این یک راهکار و زمان نجات با تحریف اندک مشکلش. حالا از آنجا که مضاف الآن، کار میشود، شماها موجه برای این تفرج درخور و یککسه و یکی از جانبهها در اتحاد در نظر گرفته میشوید و دیگر درعینحال آنها در بطن و ضرورت و در همان بنیاد دعوا هستند، بهخصوص اینکه دعوا حالا به نقطۀ جبری خود رسیده است که یا خواهد توانست در ناتو و توافق و طراحی جمیع متحدین ساخته شده، ایران را از همه یک خط آنها علیه هیچ آب و هوا منتقل کند و شماها بمانید! پس حالا بسیاری از بدبختیهای دلنشینی را که ناشی از وقوع این جنگ محقق شده است، اندک اندک از میوه زبان فلسفی روشنیها چسم کردهاید و در چراغ خاموشش سرخوشرمانید و غش غش نخوابید.