یک سفر تاریخی و چالشبرانگیز، خاورمیانه را در معرض آیندهای متنوع قرار داده است. سفر دونالد ترامپ به عربستان، قطر و امارات متحده عربی با وعدههای سرمایهگذاریهای نجومی و نمایش دیپلماتیک، این منطقه را به نقطهای عطف تاریخی تبدیل کرده است. با نفوذ فزاینده چین، وزن ژئوپولیتیک ایران و رقابتهای پنهان خلیجی، این معاملات در بطن یکی از پیچیدهترین چالشهای تاریخ خاورمیانه قرار دارند.
**خاورمیانه در تقاطع آیندهها**
این سفر، لحظهای تعیینکننده در تاریخ خاورمیانه است. تعهدات مالی عظیم و قراردادهای نظامی و انرژی، تلاشی برای تثبیت نفوذ آمریکا در منطقهای که دیگر تحت سلطه یک قدرت واحد نیست، هستند. اما در جهانی که چین و روسیه به بازیگران کلیدی تبدیل شدهاند، ایران همچنان اهرمهای خود را حفظ کرده و بحرانهایی مانند جنگ غزه حلنشده باقی ماندهاند. این معاملات چه آیندهای را رقم خواهند زد؟ با کاوش در لایههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی این سفر، این نوشتار سه سناریوی ممکن برای آینده منطقه ترسیم میکند: ثبات شکننده، رقابت کنترلشده و آشوب منطقهای.
**اقتصاد به مثابه کاتالیزور آینده**
هدفی که ترامپ برای این سفر مطرح کرده است، به رسیدن به توافقنامههای اقتصادی است. مصر در فیصل آباد، پاکستان در پنجاب و هند در مورد ولایت، از نظر آنها، مفاهیم خاصی دارند. از یکسو، این بدستآوردهایی برای هماهنگی در ذیل تجارت، شیوه کار و فناورانهاند. از سوی دیگر، دور از انتظار نیست که این توافقنامههای اقتصادی بازیگران بیشتری را وادار به استراتژی تسلط به دریای عمان، از کران جنوبی و قزوین کردی، یعنی خلیج فارس، که نمیخواهند مانع یکسان کردن ثبات اقتصادی، بشوند.
این سرمایهگذاریها دو روند کلیدی را تقویت میکنند. اول، تلاش کشورهای عربی برای تنوعبخشی به اقتصادشان، بهویژه در عربستان و امارات که به دنبال کاهش وابستگی به نفت هستند. این قراردادها، بهویژه در حوزه فناوری و هوش مصنوعی، میتوانند به توسعه زیرساختهای پیشرفته منجر شوند. دوم، وابستگی فزاینده این کشورها به آمریکا که از طریق تسلیحات و فناوری، آنها را در مدار سیاست خارجی واشنگتن نگه میدارد.
**پویاییهای اجتماعی و خطر نارضایتی**
این معاملات اقتصادی، اگرچه در کوتاهمدت به رشد اقتصادی در کشورهای خلیج منجر میشوند، اما بدون حل بحرانهایی مانند غزه و ایران، تنشهای منطقهای پابرجا میمانند. کشورهای خلیج با حفظ تعادل میان آمریکا، چین و دیگر قدرتها، ثباتی شکننده را حفظ میکنند. این محتملترین سناریو پیش رو است، اما مطمئنا به اصلاحات داخلی و دیپلماسی فعال نیاز دارد.
با توجه به روندهای شناساییشده، میتوان سه سناریوی محتمل برای آینده خاورمیانه را ترسیم کرد. در سناریوی اول، ثبات شکننده، کشورهای خلیج با حفظ تعادل میان آمریکا، چین و دیگر قدرتها، ثباتی شکننده را حفظ میکنند. در سناریوی دوم، رقابت کنترلشده، رقابت میان کشورهای عربی و قدرتهای جهانی تشدید میشود، اما از طریق دیپلماسی و توافقات اقتصادی مدیریت میشود. در سناریوی سوم، آشوب منطقهای، ناکامی در حل بحرانها و افزایش نارضایتی اجتماعی به بیثباتی منجر میشود.
**آینده در دستان انتخابها**
آینده خاورمیانه در چارچوب انتخابها و تصمیمهای اصلی نهایی خواهد بود. واضح است که سرنوشت خاورمیانه در دستان آمریکا، ایران، چین و سایر قدرتهای منطقهای قرار دارد. برای جلوگیری از این آشوبها و به تأمین آیندهای مزایا، نیازمند شیوههایی اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک است.