**خوراندن روحیه‌ شکست به انصارالله** توسط دولت ترامپ به ازای‌ نتایجی نبود

در شرایط معینی، به مانند پایان موفق دولت ترامپ علیه انصارالله در یمن، سوال می‌رسد که آیا پایان دادن به این کارزار نظامی پرهزینه برای واشنگتن منجر به رهایی از مشکلات یمن خواهد شد؟ به نظر می‌رسد که انصارالله فعلاً، از حملات به دارایی‌های ایالات متحده خودداری خواهند کرد، اما هنوز مشخص نیست که آیا این توافق پایان نهایی بحران است یا خیر.

دولت ترامپ ادعا کرد که انصارالله “تسلیم شده‌اند”، اما واقعیت این است که انصارالله همچنان قدرت خود را حفظ کرده و این توافق را “پیروزی برای یمن” دانسته‌اند. این گروه اکنون می‌تواند به عنوان یک نیروی مقاوم در برابر یک ابرقدرت، به راحتی ادعا کند که در برابر فشار‌های آمریکا ایستاده‌اند.

**انگیزه‌های ایران و انصارالله** در تعیین مسیر یمن روشن نشده‌اند

برای انصارالله، فاکتور مهم این است که کشوری را که از نیروهای آن حمایت می‌کند، قابل دفاع است. انصارالله نیز تلاش می‌کند تا کشوری را که به صورتی یا به صورت غیرمستقیم از آمریکا حمایت می‌کند، را قابل دفاع جلوه دهد. سیاست درست، نقش کشور قابل دفاع را می‌گیرد و تهدیدها را منتقل می‌کند.

حال آنکه در اوج موضوع‌ مدنظر ما رخ می‌دهد که وزارت خارجه امارات عربی در همان روز شامگاه 24 اردیبهشت نامه رسمی به بانکی در ابوظبی ارایه کند، مبنی بر ممنوعیت وارده به پای‌ أس‌ اس باک امارات از فعالین، رسانه‌ها و شرکت‌ها بخش خصوصی و رسمی که هر یک جزء زیر مجموعه به لحاظ جغرافیایی سپاه قدس امارات هستند.

طبیعتاً برای یمن و ایران حرکت به سمت اسرائیل یک حرکت حداقل اثربخش برای رهایی از سنی‌گرایی کور است. اما به نظر می‌رسد که سیاسی‌ها بیشتر به فکر انتشار رسانه‌ای و سفید و سیاه و حتی طنز‌وار خود هستند تا تاثیر تئوری و یا حتی واقعیت آن بر معادلات منطقه ای نباشد.

**آمریکا و اسرائیل باید کاهش وابستگی‌های منطقه‌ای خود را در دستور کار قرار دهند**

در غیاب چنین تلاش‌هایی، انصارالله احتمالاً قدرت خود را بازسازی کرده و ممکن است تهدیدات جدیدی را به‌ویژه در برابر منافع آمریکا و کشور‌های غربی ایجاد کنند. بنابراین اگرچه ترامپ ادعا کرد که انصارالله “تسلیم شده‌اند”، اما واقعیت این است که انصارالله همچنان قدرت خود را حفظ کرده و این توافق را “پیروزی برای یمن” دانسته‌اند.

**در چارچوب این موارد، به وضوح خود انصارالله گزینه‌های بالقوه برای تحرک دوباره و رویش طی مراحل بعدی دارد. از هنگامی که مسئولان امنیتی امریکا و یا مقامات اسرائیلی به دیگر بخشی از منطقه یعنی سوریه می‌روند، این امواج چنین احساس به رویش و ارتقای تروریست‌ها و ارتشیطسنه شدن آنان به جای ارتشیان ملی قوی حریفانه جلوه می‌کند.**

حال در چنین شرایطی راه‌حل چیست؟ خوب، در این مواقع غالب‌نسبترین گزینه سرنخ‌بری به زبان زمان دلجویی جنگ می‌باشد. محتمل‌ترین مثال آن این است که آمریکا، اسرائیل و مردهائی که عربی هستند می‌توانند برای حل این اختلاف به مذاکره برسند و راه‌حل‌ تقسیم آسمان را در نظر بگیرند. بر این اساس هر یک اگر بخواهد منطقه خودش را سوق دهد باید ببیند آیا مناطق دیگر آماده‌ای که برای آن منطقه و برای ابزارهای تسلیحاتی و سپاهایی که ممکن است آن را در اختیار قرار دهند.

نحو و اوضاع سنگین نمی‌تواند کمتر از آتش‌بس یا خشونت منجر به اثرات مثبت نگردد. در این شرایط، پیشنهاد می‌شود که کشورها از سازمان ملل و میانجی‌گران منطقه‌ای مانند عمان برای دستیابی به یک توافق سیاسی بزرگ‌تر در یمن تلاش کنند؛ توافقی که هم توان نظامی انصارالله را مهار کرده و هم مسیر سیاسی آینده یمن را روشن‌تر سازد. این گزینه را می‌توان “راه حل به مراتب به صرفه‌تر از ماندن در مسیر نظامی” و گزینه مناسب‌تری برای حل معادلات منطقه‌ای تلقی کرد.

**۶ مورخ اردیبهشت ۱۴۰۴**

** Permissions

_allowed anonymous readers to view this page.

توسط nastoor.ir