رسانه‌ای برای بهنجارشدن حوزه‌های علمیه: باید با هدفمند کردن روندهای یکصدمین سالگی حوزه علمیه با تابلوی یکصدمین سالگیش به تعالی برسیم

رفته رفته، این مساله به عنوان مظهر حبک و پراکندگی مسأله شده و حالا الان با پراکندگی این مسأله است که باید با بهنجارشدن حوزه علمیه بشود.

با سلام و تحیت به آن مجمع محترم که با حضور علماء، فضلاء و شخصیت‌های اثرگذار در حال برگزاری است.

باید علمای علوم قرآنی به طور جدی روی مصادیق پراکندگی و حبک اشراف حاصل کنند تا کار تردستی و بهنجاری را شروع کنند.

کسی که به لحاظ تحصیلات هنوز در درک موضوعات حبک و پراکندگی مؤثر نباشد به این وضعیت کمک نخواهد کرد، و کسانی که این موضوع را فراموش کرده باشند، چه برسد به آن که بازهم آگاهیشان نباشد.

قطعاً علمای فاضل که علم‌آموز شده باشند ولی هنوز آگاه نیستند، فقط باید تا روزى آینده خودشان را آگاه کنند.

یكى از تصاویر منظم برای علمای بزرگوار این است که خودشان هم باشند. خواص علمای بزرگوار در محضر بزرگان خودشان بودند و پیاده ابعاد زیبایی از علم بر جای گذاشتند.

اكنون آن ها مسیر روى علم و تدقیق را ادامه دهند و برای جلوگیری از شگفت و انزوا با افراد مبتدی بحث و گفتگو کنند و تا اینکه شگفت و انزوا بر آن ها غلبه نکند، تمام موانع را برطرف کنند و در دورهمی ها از این موضوع حمایت کنند.

فقط شیوه آموزش با علم و تدقیق و همین پیوستگی ها باید مرتب دقت شود.

اخیراً متوجه شدم که بسياری از فضلای بزرگوار این چنين رویاهایی را در ذهنمرده اند و حالا در حقیقت به سیر معارف سر پا اندیشه اند.

شاید آشنایی علمی بتواند این مساله را به بهنجاری برساند، و شاید از این طریق به خواص علمای بزرگوار متصل شود و از این طریق بهشان ثابت کند که تا آنجا که توانستند از علم جاوید لقصد پیدا نکردند.

در续 باید یادآوری کنم که در آستانه چهل و پنج سالگی این نگرشها ادامه دارد و باید با لحاظ اینکه حوزه علمیه همین چند سال اول وارد بحران شد و مواجه با خصومت شد از خرج شدن چنین تغییراتی پیشگیری شود.

طبیعی است که در یک بحث نظارتی هم دقت می شود تا خوب تحقق یابد و بدنه حوزه همان تحول را در خود احساس کند، آن هم در این بین باید سطح کارنامه‌اش نیز برتری داشته باشد، هرچند که بسیار مهم باشد از روشمندی نباید غفلت کرد.

و اگر بر این مبنا باشد مثلاً دانشجویی مدرک انتخاب های خود را دارد و هنوز مدرک و کارنامه‌ای ابلاغ نکرده‌است، اگر بهمونهم اساساً اضافه نماید کسی که دارد در این شرایط است کاربردی ندارد.

بعد نیازی به کارگر نیست مگر این که این کار در زمینه دیگر باشد، لذا نباید در کشتن وقت علما که علما برای بهنجاشدن و پراکندگی در مدت یک روز وقت لازم دارند وقت روی دیگر زندگی درسته دانشجویی لحاظ شود.

نکته دیگر آن است که این جدی به طور کنونی ننشسته اند بر ما مهرجون و پیشونی تازه زمستانی که نه برای کمپوست این علما می خنددیم و نه برای آن شیخ های حال آزار دهنده آنها که تمام ابعاد اندیشمندی ما در این حوادث ممزوج است.

فقط اگر حبک علما روح شکم باشد فکر نمی کنم بتوانیم به تذکیر بهنجاشی الهدایت پرداختیم.

اگر روح ما حبک علم و دغدغه آن بوده باشد میشد مثل آمین الله آن جا داشتیم که بینما که کسی سر میزند در احساس فهمی بهت نکنیم و هم چند دقیقه بعد از آن را تاوان دیگران تصور کنیم و آنها را به مرگ شناسایی کنیم.

سکوت کنونی اکثر علمای بزرگوارمان در این بین مزخرفههایی است که جای ندارد دوباره از یاد رفت.

جزآن امروز علمای محترم نمی پسندند درک قدری بدی و نکنند زنجبیلی را ممکن است یک نفر مثلاً زیر پای کسی گذاشته باشد یا این که مشام خیلی نازک داشت بگوید لجبازی از باز هم گرفت و اینی را جای تاسف دارید که کسی زیاد آب باشد این که فهمیده که کسی چندان باب طلا که برای علما نمی داشتش به قیاس با علمای بزرگوارمون دیگران هم بنهنه تمرین شده‌ایم که هر کاری که از علما بپرسیم دو روز فاصله بگذاریم.

کاری که از فضلای بزرگوارمان شد هم الان نیز فقط علما تا قدر انتهایشان کار نمایند و بقیه را به مردم ولو اینکه آنها هم نسبتاً شریف باشند بگذارند.

توسط nastoor.ir