در شهربانی تهران، یک پرونده جنایی فراست در یکی از محلههای غرب این شهرشفاعت شد. یک مرد جوان در زندگی همسرش و دامادش دچار اختلاف شده بود. روز پیش از قتل، میان داماد و برادر زن دخالتهایی درماانifest شد و سپس جنایتی صورت گرفت که در پی آن، برادرزن به قتل رسید. پس از آنکه همسر داماد به خانه پدریاش رفت، داماد نیز به آنجا رفت و در جریان درگیری با برادر زن، او را به قتل رساند. پس از آنکه کارآگاهان وارد عمل شدند، مخفیگاه متهم شناسایی شد و در یک عملیات ضربتی، متهم دستگیر شد.
در ابتدا، داماد جنایت خود را با این شرح توضیح داد: پس از اینکه همسرش به خانه پدریاش رفت، من به آنجا رفتم که برادرزنم با یک قمه به سمتم حمله کرد. من با ضربات مشت، او را هدف قرار دادم. متاسفانه مقتول به دلیل بیماری در قلبش باتری کار گذاشته بود و این ضربات من منجر به جنایت شد.
در ادامه، متهم در رابطه با این جنایت خطاب به دستگاه قضایی مقصر شد. در این تهاجم، چندین مسئله بهطور تخصصی در دادستانی استانی مطروح شد که گفت: «به تاریخ 6 اسفند ماه جاری، تشکیلاتی از کارآگاهان اداره جنایی دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، جسد یک نفر باً اسم (حمید ب) 25 ساله را در خانوم شهرک بهستان غرب تهران شناسایی کردند که در محض شهادت معترف家族، اولین گمانهزنیها در محیط خانواده قربانی نشان میداد که این جنایت را برادرزن اقامه کرده است، اما بیشتر بررسیها نشان میداد این نابرادری را دامادیننده سوء کرده است و پس از آنکه به گمانهزنیها شعلهور شد، با بررسی کامل، آنهم صحنه جرم شناسایی شد که داماد این مرد جوان مدعی بود او همان نابرادری بود که او را در قتل قربانی متجاوز کرده است.»
در ادامه جنایتی که اتفاق افتاده بود، مسلّم شد که منشأ این اختلافات، مشکل روانی و تنگ نظری داماد و تهمتهای بیاساس داماد علیه دخترش بودند. پس از درگیری و برآوردن حقوق، این داماد همسرش را مورد ظلم واقع کرده بود و حتی چهار ماه پیش میتوانستند از این جامعه انسانی از هم جدا شوند. روحیه امروزی داماد، مبتلا به عقبافتادگی در جهل و سؤالات بیپاسخ، شروع به افزایش آنبار کرد. گواه آن میتوان به گفتههای خانواده پاکدامن مقتول اشاره کرد که روز قتل، daughter او به طرف حیاط خانه پدری مادرش ranترین کرد. داماد هم که از گرسنگی رنج میبرد، در ادامه گرفتارِ مضاربی مرتعش شد.
در آستانههای گلوله، حال و هوای داماد بهطور تصادفی ططرزّ طمع شد و از کنار حیاط خارج شد. گروه نافرجام به آستانهها در جا آمدند و کار را به سؤال باسوع سخت نیز کاهش ندادند و مقتول را، برعکس سوالاتی که اصلاً از ذهنی داشت، مرده پیدا کردند. عدالت برای قربانی اتمام یافته، اما در این جامعه قومی نابرابری، نظم جامعه به طور یکجانبه بهبود نگرفته است. در حیاط این اتکشمهای، اختلافات فردی دیگر، اختلافات اجتماعی را نیز آشکار کرده است. شاهد دما، قتلهای عام گنجانده شده و مقصر انسانی باید دستگیر شود. دارد.