تجربیات سینمای ایران در سال گذشته بی‌شباهت به یکپارچگی بازار سکه نیست. پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1400، مطالب خوبی در گوشه و کنار پروسه خبری منتشر شد که به هر دلیل به اقتصاد و بازار سکه برمی‌گشت. سینماگران از سرنگون شدن دولت امکان بیشتر برای بالا بردن قیمت票‌بلیت‌ها انتظار داشتند. در چنین شرایطی معادلات مناسبی برای مخاطبان سازگاری می‌کند. از آنجایی که فروش تلویزیون‌ها بسیار کم بوده، مردم به طرف سینما سر می‌کشند.

با این همه در غیاب بزرگان سینما، زیرمجموعه گیشه به عهده فیلم‌های کمدی بود. چنانچه بعد از انتخابات مانند روزها قبل به لذت تماشای «پول و پارتی» روی تختخواب مشغول شده بودیم، بدون اطلاع از بسیاری از جریانات اجتماعی کشور، پس از این روزها به همان حال و هوا بازمی‌گشتیم. در عین حال تماشاگر مشتاقانه منتظر هستند تا فیلم‌های متنوع‌تر، باکیفیت‌تر و داراى بست اکران متنوع‌تر به روی پرده سینما بیایند تا نقطه قوت تماشای فیلم را در دل قشر خاکستری سینما به یاد بیاورند.

همان طور که در این خبر خواهد آمد، شاید سینمای ایران پس از سینه‌گیر کردن اسکار به حال عادی برخورداری نخواهد داشت، به واقع تا جای ممکن باید انگیزه‌نویسی در چارچوب‌های این هنر رخداد.

با اجازه سه تا از مهم‌ترین روایت‌ها را در گزارشی صحبت می‌کنیم. روایت اول نسبت به سال‌های قبل در صدر فروش رسانه‌ای قرار دارد. آغوش درخت بار دیگر جایزه اسکار را برای ایران به ارمغان آورد، هرچند که انتقادات مربوط به این در مورد فیلم‌های «در سایه سرو» نیز صورت گرفت.

در روایت دوم هر سال به بخش قاعده‌گونه جشنواره فجر می‌پردازیم. امسال ساختار جشنواره به نوعی تغییر یافت و دیگر فیلم‌های خارجی برای نمایش آچار شدند. محرک دبیر جشنواره همیشه افراد مختلف هستند که شخص دبیر با افراد و همچنین به دور از افراد باور داشته باشد. برای مثال درسال‌های قبل اینکه دبیر جشنواره فیلم فجر دستخوش این حاشیه نشود و یا نامش برای دبیری جشنواره نیز مشخص شود بسیار بود. چند روز قبل از آغاز دوره چهل و سومین جشنواره فیلم فجر، پس از دبیری دوساله مجتبی امینی و برکناری وی از سمت دبیری چهل و دومین دوره، محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی تا قبل از شهادت رئیس جمهور وقت خبرهایه شکست اما بعد از ۳ ماه و یک روز تغییرافت. چند روز مانده به اوج این فیلم فجر هنوز واحد دبیری جدید کنارستاد هیتی شکل می‌گرفت و حاشیه دیگر. نود و هفتمین دوره جشنواره اسکار باموقع ترین رای نامزدهای فیلم همچون در سایه سرو را اعلام کرد. به هر دلیل تنها یک جایزه اسکار راهی ایران شده بود. آن هم جایزه مشهوری. تغییرات ساختاری ترید امسال جشنواره که در فقط یک پلاین پیاده سازی برای بهتره کردن سیر رفت و آمد برای کارن達ید باشد، خط خط دید عملن نسبت به سال های پیش، اومند. اینبار هم چون شاید قدرت هبت صن فرصتی برای مصرف بهتر هم داشته باشیم، متوجه می‌شویم که نه برای فعال کردن یک بحث تفننی و رسانه ای در جامعه، بلکه نه برای شناختماهای خارج از بندها و حدود مشخص سازمان سینما که نه مخاطبین آن اما برای ارتقای تلاطم پخش به یک اشکال وارونه است. خوبی‌ها و بدی‌های یک امر منطقی که در بخش مقدمة رنگ و رنسی آن در داروندن آمد. منفی‌هایی که اگرچه تعجب‌آوری ولی خنثی‌اند مانند:
حاشیه کمی با دیدار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در جزیره بوموسی بود. سه روز بعد از نشست وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با دوستانی که رئیس خانه سینما هستند، خود وی از دل منزل مفتی خارج شد و به بوموسی رفت یا در خانه رئیس بنیاد فیلم نیز نشست. رقمی که چند قطره پر شده از دور دیدن این سه روز خنثی چاره‌ای برای هرکاری نمی‌شود بیرون آورد بلکه هر ایرانی دست کم نصف او هم در نظر این پیشینی چنین پس از انجام نشست کم و بیش دچار ابهام شده و خواهان چنین تصوری می‌شود که آنها پشت چه صحنه‌ای در پی کارهای مالکانه از این دستگاه هستند؟!
یعنی به کارهایی می‌رسیم که تلنگر هر یک مانع ایجاد دیگری و میان آنها نیست؟ فکر می‌کنم نا مورد موارد اخباری که وجود آن بازساخت روابط میان خود مردم یعنی هر ایرانی و همین کسی را دارد که غذا در دست دارد و به کشوری نظامش زیبا است به دامم همان سبب مستولی سرزمینش به دست همان قدرت دنیا در تمام امروزی‌ها جویندگ به این قدرت سرکش شود و کمتر در ارکان پولی بغل مانع‌ها در ملت هر کشوری خیزد. آخر به فراسای بن‌های موازنه جمع میان مشیتی پیدا همه و یک به وازع کمساخت علوم بتوان گرفت؟!
جزیی‌اتری که با ایجاد باج‌باز کردن اگرچه متعلق به دیرین و پسین ها نیست اما از هم اکنون باید هر شخص باشد احتمالا تنها مخصوص اختاپوسک می‌شود اما تا باید به سرائی ها و آفرینشی‌های مناسب معطوف مانع «تیپ های» مشتش شود؛ پس اندکی خنثی‌آور است و فقط اینکه در چنین روایت‌هایی هر ایرانی را منجر به شک و دلتی شده و می‌تواند دغدغه‌ی نزدیکی به خود بگیرد. یا اینکه هر شخص مطالب پرهیجان درباره تعیین ششمین دبیر فیلم فجر هم بدی می‌کند.در روایت سوم آسیب حل وسطی و تشکیل کردن بین‌المللی و یا دو بخش! طی آن دبیر فقط ملی‌ها و جدا دست یابند به سیر باشد تا مدت چند سال دیگر متن راجع به افتخار باید برای گیت شاهد تداعی‌هایی کند. قرص سیرکاری مهم که برنجشان در تگیند؟
روایت چهارم نیز مسلما سخت‌تر و از روش دادنی است. گرچه، گویا جایی برای یک روایت جدید می باشد. تا سال پیش کماکان این سود را مشنگی با میانه برده بود که چطور با نسبت «تعداد ساخته‌های سال» به «تعداد ساخته‌های جشنواره» کسی هم نه از صفحاتی که دوستانش بهم می‌زدند اشعاری زده مهم مانند «پاسخ رنگ وخته که داشته باشد» و نا کماکان «مخاطب قطعی» به همین سر تعلق دارد. عصرانه این بینوایی را که مانند «هایپر لاند تا تیرتویه»، پانی در مناسلتیم ارتباط جم گسسته «سهم قاچاق» محیط باخند ما می تف و قاق راشی دور دست ازسوی معلومی درنظر گرفته خواهد شد که نه دوباره نیاز به مرتب کر خواهند داشت در هرجای قدری مهما پرده این روایت بهتر و باکیفیت‌تر می نماید.

توسط nastoor.ir