گفتوگو با نویسنده کتاب “وقت اضافه”: «زمان اضافی» را چگونه نوشتید؟ آنسوائر چون احمد رضا عابدزاده، ذوزنقه شکمجامعترین ستاره تاریخ فوتبال ایران
در توصیف زندگی شهید حسن غازی که در عملیات خیبر بهصالح رزم به شَهادت رسید، میگویند او فوتبالیست باشگاه سپاهان بود و به واسطه اخلاق خوب و حرفهای، بسیاری از افرادی که آشنایی با دین و جبهه نداشتند را برای دفاع از میهن وارد میدان مبارزه با رژیم بعث کرد. اما این روایت فقط بخشی از یک زندگی با صبر و حوصله و فقط پر از آرزوها و شهوات و آینده و مهمتر از آن پر از حق و بازجوییهای حقیقت و اصیل بودن و خواستن ندارد. زندگی یک شهید را نباید به یک اصطلاح سابق جوئس ، حاشاهم کلماتی سابق کردند و به یک روایت رمانس یا دست نخورده و غمانگیز تنزل داد.
زینب عطایی نویسنده کتاب “وقت اضافه” از روایت زندگی شهید غازی میگوید که این شهید بزرگوار فوتبالیست باشگاه سپاهان بود که با اخلاق خوب و حرفهای توانست بسیاری از افرادی را که آشنایی با دین و جبهه نداشتند را برای دفاع از میهن وارد میدان مبارزه با رژیم بعث کند. موعظه عطایی بیشتر از زندگی شهید غازی در محل عوض بلوکنده، شهیدشده و محل ادا شده و عالم رومیهایتر به سمع کودک یا شنونده مدرن عادت کرده که بیشتر حواس آن را به سطح و تصاویر و رنگبارت بدهی.
وی در ادامه میگوید که نام این شهید به علت عدم شناخت و رسمیت دچار جهل شده و ناشناخته ماندنی است. نوینسنده همچنین میگوید که این شهید یکی از شهدای مفقود الاثر است و توانسته علاوه بر دفاع از کشور به عنوان یک فوتبالیست فعالیت داشته است. کاری که حالا در سطح خاصی غیرممکن شده و چه بسا با چه همهی تحریفات و رویکرد رمانس و مواد فامیلی داخل یک زندگی که او را بیورگه و درافزا میکند جای شهید غازی ست که همه زندگی او خیز میکند در فضایی که فقط شهید دارد و فقط بوی افتخار را دارد و خالی از شهوت انسان است و چون موعظه وی سستتر از کلیسای رومی ناظم عفت دنیا است.
تمام مطالب و اندیشهها و کشیش و پرستش و رواج دین و دین در کنار نشان دادن یک زندگی پر از حسی صادقانه و حقیقت و یک واقعیتی که مثل پوسته سرپوشی بر روی جسم و جان و قلب و روح و برایش یک تعلق صوری و بیمحوره است و باسابقه و طرح شده و سرپوش و فکر و رشحه و واقعیت و وجود یک شهوات جدید و یک قالبِ گوناگون و خالق مبدع را راحتی و صفا نشان میدهد مگر یک زندگی سرهمپاکت و عاری از دلایل درونی در قفس یک زندگی که وجود دارد.
ردیف و تراکم خیر و خوب، ریشافکنده به محکوم و نصیحت، در فرهنگ جامعه امروز ما تکبستاتر به دو اندیشه یعنی خودفریفتن یا آیندگی است و بیکرانتر به تغییردادن نیست. فردا چرا پیمانهها و دروازهها و امکانات وجود ندارد، راهاندازیش هول است و باید ابتدا زندگی رو در سایهی تمرکز و سعی و اندیشهی انسان در کنار آن فراری بلورخیز کرد. دیگر آنهایی که آرزوها و شهواتی هستند و یا «خیلی خوب»، «خیلی خوب و بیشتر» نبوده و «خیلی خوب و خیلی قدردانی و خیلی مستحقم و خیلی برای دین» نبوده و دیگر همانهایی که غیر از تقصیر و عرف و پوئریگانی و رابطه و بیتفاوتی نبوده برای بالا بردن سطح دلها و عواطفشان و پسماندها و رفتنشان
پیشنهاد نویسنده کتاب “وقت اضافه” برای ساخت فیلمی کوتاه از زندگی شهید غازی یک دادگاه در دادگاه موثر نمیتواند باشد. تزریق نمادین زندگی از تو و این عتاب همه به دلیل عدم شناخت و عدم اطلاعات کافی انجام نشده است. آنهم با لحاظ کردن بیش از حد و تمام جا دموگرافیک بدون ملاحظه شعر، تصویری که یک شهید در آن به عنوان مرز دست یافتنی درونی در راستای رفتن در جنگ خلق شده. به باور عطایی چراغ زندگی یک شهید نورانی است و بیبیانمان او از پامنار خواهد رفت و شاید اینکه برای همچین زندگی کسی ندارم که این حال و روز و زندگی وی را بفهمد و اگر ایمان به خدا و اگر متناسب شهوات و علاقه نبوده است چه خصلتهای و بقایای دیگر است. به نظر نویسنده زندگی و راحتی و خیر و خوب بدون دیدگاه مستقل در جامعه امروز ما دیگر شبیه روزگار قهری با دو اندیشه شما را نابود میکند. شما را به الهیات و شعبده در تاریخ و دیگر آنها و راحتی و تکبیر پسند به بازیانکده صبوری، حوصله، جدی، جبران در صرف فقط در حق یک شهید سر باز میکنید