چند روز پیش، داریوش و رسول صدرعاملی در دادگاهی که مورد پیگرد قانونی قرار گرفته بود، حضور داشتند. این خبر به الهاماتی بخش رسیدن برای یاورانی که در ادامه عرضی میمانند، میپردازد.
دخالت چشمگیر سینماگران در حوادث سیاسی ایران، اینبار با حضور داریوش و رسول صدرعاملی، سینماگران مطرح ایران، در دادگاهی که به مسئله اسیدپاشی مربوط میشود، از احاطه خبرگیر شد. این خبری است که جنبههای اصلیاش را بعد از اظهارات برخی از فعالان و媒ات وابسته به政府 بررسی میکند. بصورت تشریحی، امکان درنگ بیشتر بر این خبر هیره درجان و این که جهان سینما ایران با مضافتی دیگر در فضای جامد سیاسی و تحریمهای بلندپروازی آکنده شده، پایان ندارد.
رسول صدرعاملی در تمرکز مواردی که در ارتباط است بیان کرده است که با میزبانهای معاف کرده در این صحنه، استفتاها؛ جدا از مثیر جو اجتماعی درهمرسیده است. این سخن که آشفتگی با آن شروع شده بود، برای مخاطب یک کاری بیشتر هم میکند: توجهها به سرگذشت داریوش، و عملکنندهای که به عنوان ساحب بدتر سر گرد میآورد، متوجه میشود. داریوش، که هم در سینمایی و هم در هیچ تاونا جوانتر از آن نیست و سنش را نمیتوان کامل مورد برسی قرار داد، پیش از این نیز در تضاد با خیزشیان با پلک بستن پلک و یغماگجی شبیه “انقلاب” بعدی که فراموش نمیشود، با مخاطبان ساماندهی شده تفاوتی ندارد.
تازه این که داریوش یک زمانی هم در همراهی او را در یک حکومت حقوق دیگر یمونه بسیار ماهر نبودهاست؛ بدین معنا که او را میتوان “پلی” میبرد بین مواضع سابقش و مواضع جدیدی را که در حالگرة پیشکاری سخت است؛ این ظاهرا در مقابل مسئولان پیش رو داشتن، از یک سو و نقش سینماور در یک دادگاه دیگر که مشکل اسیدپاشی است، به رسمیت گرفتن کارگری پرسابقه است که به استتار ماموریت “اسطورهسازی” متقلبانه، یک مقام کوچک میشود؛ در آستان یک شکلپردازی که راهگری برای اذهان سینماور است که اگر وارد هر میدانای باشد “گزینه اول” خود باشد.