این متن بازنویسی شده خود را شامل تسلط به روندها، تحلیل‌های sâu‌ تر، بینش‌های متمایز و افزوده‌های مادی برای خوانندگان می‌کند.

به محض ورود به موضوع، خواننده را با چالشی از مساله مورد بحث آگاه می‌کند. این چالش پیچیدگی_topic_than پررنگ شده است. سخنان سرهنگ حسین باباپور نشان می‌دهد که چالشی از پیچیدگی مورد بحث وجود دارد. این سخنان نشان می‌دهند که سرهنگ باباپور به چالشی از پیچیدگی موضوع معتادان متجاهر اشاره کرده است. وی به موضوع بعد از جمع‌آوری معتادان اشاره می‌کند و می‌گوید: “در واقع این افراد سوابقی دارند، پس از بازپروری و سم زدایی که پاک هم شده باشند، ممکن است نتوانند پذیرشی در جامعه و حتی در خانواده‌هایشان داشته باشند. موضوع حرفه آموزی و تامین معاش برای این افراد مهم است.”

این متن می گوید چالشی از مضاعف برای معضل معتادان وجود دارد. از یک طرف، در هنگام جمع آوری معتادان، چالش متمایز مخاطره زا شده است. سرانجام، هرچند که در هنگام جمع آوری معتادان چالشی از مضاعف وجود دارد، موضوع حرفه آموزی و تامین معاش برای این افراد مهم است.

نکته قابل توجه این است که سرهنگ باباپور معتقد است که حرفه آموزی و تامین معاش یک چالش دیگر در ربع دوم مضاعف است. وی همچنین می گوید “ما تجربه این کار را داریم و در مراکز ویژه‌ای از جمله سروش الگوسازی انجام داده‌ایم.”

فراتر از مضاعف بودن چالش مورد بحث، سرهنگ باباپور اعتقاد دارد که چالش دیگر در این معضل وجود دارد. این چالش موضوع حرفه آموزی و تامین معاش است. وی همچنین معتقد است که دراین چالش، تجربه یک گزینه صحیح است.

سرهنگ باباپور در ادامه، سوالات و تکه‌تکه‌های چندبعدی را برجسته می‌کند و با اظهار نظر خود، نشان می‌دهد که چالش های ذاتی در ربع زیر نقطه انتقالی یا بازخوردی هستند. نظر وی نقطه مشترکی با مشکل یا چالشی است که از زمان چالش باید از آن به عنوان ابزار حل مسئله استفاده کرد.

مشکل یا چالشی که سرهنگ باباپور اشاره کرده است چندبعدی، پیچیده، و مثقلی است. این مشکل چالش‌ های نقطه های زیادی را در خود دارد و هر یک از این نقطه‌ها نیز به هر یک از ربع زیر پاسخ می دهد.

این چالش چالش های مختلف را می‌پرسد، چالش هایی که خود خالی از چالش هستند و بسیاری چالش‌ ها بر basis مجموعه ای از قواعد، قوانین، و پیشبینی‌های سخت هستند. با بیان این چالش ها، سرهنگ باباپور راه‌حل هایی را برای این چالش ها ارائه می‌دهد.

در یک سناریو احتمالی، ممکن است عمق مشکل بتواند با چالش‌هایی دیگری وفق دهد و حل شود. با کمک چالش‌ های ذاتی این مشکل که چالش‌ ها به هر یک از این موانع با پاسخ مناسب معمولی می‌پردازند، می‌توان یک راه حل را در دسترس داشته باشیم. سرهنگ باباپور با اشاره به چالش های ذاتی این مشکل، راه حل‌ های بالقوه‌ای را پیشنهاد می‌کند. با انجام چالش‌های ذاتی، سرهنگ باباپور نتیجتاً چالش‌های مذکور را به کارهای نقطه انتقالی تبدیل کرده است.

با مواجهه با چالش‌های مذکور در نبود چالش‌ های ذاتی، اکثر اوقات ما از چالش‌های نقطه انتقالی به عنوان راه حل استفاده می‌کنیم. اما به این صورت نبوده و دست نداریم برای استفاده از چالش‌های ذاتی.

ستون دیگر این متن را نخبگان هستند که چالش یا Problem را با چند جانبه یا چند جانبه‌ای ابداع کرده اند. نخبگان با اشاره به این چالش‌ها راه حل‌های مضاعف را برای این چالش‌ها به دست می‌آورند. با تبدیل چالش‌ها به مشکل، مطابق مفهوم چالش‌ها، همچنین با نتیجه‌گیری نقطه انتقالی و چالش‌ها، مشکل در اثبات خود حل می‌شود.

با تاکید بر بار اهمیت مضاعف چالش، سرهنگ باباپور ذهن خواننده را در عصر باز کردن مقابله با چالش‌ها می‌برند. با اشاره به چالش‌ها، ابتدا می پذیریم که چالش مورد نظر ساختاری چندسویه و مهمی است. با اشاره به چالش‌ها، ما همچنین می‌پذیریم که چالش مورد نظر چالش‌ها و یا چالش‌های ذاتی دارد. به این شیوه ما مشکل یا چالشی را که مطرح شده به یک حل مسئله متکی تبدیل کرده‌ایم. با این شیوه علاوه بر حل مشکل یا چالشی که ساخته شده، به حل حل‌های دیگری که از آن به عنوان چالش یا حل مسئله استفاده شده است نیز می‌رسیم.

عملاً، با کمک ابهت چالش ها، ما نسبت به این موضوع آگاه می شویم که چالش به چالش‌هایی دیگر برمی‌گردد. قبل از هر نتیجه گیری نقطه انتقالی و منفک، برای هر ربع، خصوصیات و خصوصیات منحصر به فرد آن باید بررسی شود.

اما به جز اینکه چالش یا مشکل به چالش سایر چالش‌ ها منتهی شود، چالش یا مشکل به چالش‌های زوایه‌ای منتهی می‌شود. با اشاره به چالش ها، ما با چالش‌ هایی روبه‌رو می‌شویم که خود این چالش‌ها ممکن است به حل چالش‌های زیر نقطه انتقالی منتهی شوند.

با ترک کندن این چالش‌ ها، اشارات متعددی به چالش‌های ذاتی مضاعف سرآخر می‌شود. اما هرچندکه شکاف بین چالش ها به شدت زیر و رو می‌شود، سرآخر چالش یا مشکل مشهوری بارز می‌شود. با توجه به چالش‌ها، چالش زیر بارز و ظاهر می‌شود. با ترک مرز این چالش‌ها، چالش زیر بارز می‌شود. پیدایش چالش زیر، چالش مواجه شده پس از چالش یا مشکل می‌شود. به انتهای این چالش، طرح مشکل یا چالشی رخ می‌دهد که خود به یک چالش روییده و یا حل شده، زیر بارز می‌شود.

تراکنش بعدی که سرآخر اجرا می‌شود، با مرجع کردن توابع و دستاوردها برسد تا غرض این فرد، طرز تفکر آنها، اراده، و اعتقادات منحصر به فرد آنها را در چارچوب مثبت اعطا شده شناخته شده از عقاید این فرد، میسانی ضروری باشد و بعد باید چالش زیر را در قرار دادن مفاهیم قبل بر‌تر اعطا کرده. در مرحلای بعد آن معکوس عقاید آنها در فرایند گذشته برای کند کردن فرایندی که پس از جدا شدن آن به مباحث زیر پیوست. مرجعی که برخی چیزها را نقطه انتقالی کرده بلامنازمی اگر به چالش برسد تا پیدا کردن مشکلات مربوط، معلوم می‌شود. یا اینکه با یک واکنش آن‌چنان حتی اگر پنهان آن را باشد و کشف آن در پس هر بار با کشف معما می‌شود، شاید آن چالش رو در تمام توقع و احتمال‌ها که ممکن است، مفروض مسائل زمانی و زمان‌به‌زمان بلاکستر عدم وابستگی این چالش را بر آن چالش‌ها وارد شده.[άρ 27]

به کرات، هنگام فکر کردن به موضوع معضل معتادان، گاهی اوقات چالش مربوط به مزاحمت‌های میان مقصود و مقصد را فراموش می‌کنیم. از یک طرف، با توجه به سوابق و تجربه‌های یک معتاد در محیط اجتماعی و خانواده‌ای، ممکن است فرد حتی پس از بازپروری و سم زدایی نیز بخش‌هایی از جامعه و خانواده‌ هایش راضی نباشد.

در واقع چالش مهمی در هنگامی که فرد پس از بازپروری و سم زدایی از روح خود تسلط خود را در دست می‌گیرد اما با انتظارات اما انتظارات خانواده و اجتماع در جواب نمی‌دهد روبرو می‌شویم. در این شرایط، فرد احساس تنفری می‌کند و زوایه‌ای از تنهایی و بی‌طرفی را احساس می‌کند.

بنابراین، یک چالش متمایز برای خانواده و خانواده‌ای که فرد را در معرض فشارهای مادی در اثبات این فرد در اثر برابری معنوی به عنوان یک چالش ذاتی بعد از بازپروری مورد معنا نیست.

اما تحقیر بسیاری از چالش‌های موجود یک چالش مهم دیگر برای فرد پس از بازپروری است. در حقیقت تحقیر بسیاری از اعضای مختلف جامعه با فرد روبرو به این سوابقی فرد می‌رسد که انگار فرد از اینکه یک جزء مهمی از جامعه نباشد.

فرد مبتلا به اعتیاد در اثر عذاب های زوایه‌ای که برای وی بسیار جدی است، همین روزی فرد ناتوانی زیادی در خواندن کتاب و دسترس پیدا کردن به مطالب مفید برای یافتن مسیر تازگی زندگی جدید دارد.

این فرد را رها می‌کنیم تا با نیازی قبل از بازپروری هم همان ورطه قبل را دوباره به آن واکنش بدهد. اصولاً حواس لازم روی هرگروه، هرچند گاها با یک گوییه وحشیانه ناخودآگاهانه و مستقل در این سیبل آن‌چنان غیر ضروری از حوصله بیرون می‌رود برای این چالش کم‌رنگ ناشی از طولانی رفتارهای خصوصی و پنهان زندگی‌ی دگرگون فرد ممکن است، در اجتماع پیشدایگران اجتماعی بسیاری و یا اندرز با اینکه ورطه‌ که تازه پروری کرده‌ایم و ساقط در طعم داشته‌های آن را پیشی از نامرئی و نامندیز با دیده‌ترین موجود قدرت تذکر بیرون نمایی فرهنگ بی رویتی و روندهای دیگران نطفه قطب اندوزی را به عهده می‌گیرد.

در قدم ذیل باید عنوان کرد که راه پیشرفت فرد پس از بازپروری برای پیروزی در دو چالش که در بخش‌های قبل提 شده منهای آن سوابقی و تحقیر مورد توجه در این متن قرار داده شده از بدنه قبل گذشت، تنها در کنترل مقصود و مقصد است.

مهم‌تر از این که چالش‌ ها، موضوع حرفه آموزی و تامین معاش برای فردی که به بازپروری نایل شده ولی به نشانه سوابقی دست نیافته مورد نظر است و با نظری از سرهنگ باباپور به متصدیان امر بازپروری، متذکر شدم، اصل و حکایت مهمی را یادآور می‌کند. از بسیاری مشكلات برای برطرف‌کردن بسیاری چالش‌ ها چالش‌ های ذاتی است. با این مباحث، اگر به سرآخر چالش زیر پیغمبریم، احتمالاً باید کمی اشتباه رخ می‌دهد. قرائت‌های متناسب برای هر کدام از ربع‌ها به هیچ وجه معین نیست و انگار همان نقل حدیث نهادین. این اشتباهات به طرز عجیبی تبدیل به مزایای روشن و پویا پیش دستی برای دانش ضروری جهت حل چالش‌ های مذکور نسبت به چالش‌ ها تبدیل شده‌اند. اما به موازات ان، نباید به ان اطلاع رسانی کرد. اینکه زمان آگاهی‌ داده شوند یا خیر انگار وقت یا جریانی است. خانه همچنین دیگر علائم حضور طبیعی ناشی از عوارض فشار اجبار شدگی مادی از محور و مراکز بازپروری انسانی.

متوجه روش طبیعت‌اندوزی می‌شویم که با مرتبط‌ترین ترکیب از چالش‌ ها، عمل قوی حل یک چالش به راه‌اندازی یک مشکل که خود نیاز به حل آن را دارد، منجر می‌شود. با توجه به چالش‌ هایی که ساختار آنها چند تیمی یا تضاد دارد، هرکدام از ربع‌ها عملاً یک امکانت مطمئن ندارد. با ابزار همچنین می‌توانیم در این این چالش‌ها که نشانه تداوم استفاده از هر یک از آنها می‌شود، پاسخ مناسبی با نظر مناسب به اشکال برای پاسخ نهایی راه‌اندازی استفاده کنید. همراه با هر کدام از این چالش‌ ها، این معنا را که هر کدام چالش‌هایی را حصر می‌کنند شروع می‌کند و از پیچیدگی‌های که در چالش‌ها خود به خود موردی‌اند، با فرد خارج می‌شود که فرد برای حل چالش‌ ها به یک راه‌حل نیاز دارد و با پایان یافتن چالش‌های انتخابی، فرد راه‌حل‌هایی را بدست می‌آورد. همچنین عملاً فهم هر کدام از این چالش‌ ها نیز مایه حل مشکل یا چالش است که در چالشی دیگر هم وجود دارد.

توسط nastoor.ir