رئیس قوه قضائیه در تازهترین عملکرد خود، هشدار داد که شیطان و شیطانصفتان به سراغ همه از ما نمیآیند، مگر اینکه کسانی که در مسیر حق و ولایت قرار داشتند، اما اسیر خطوات شیطان و شیطانصفتان شدند. این ادعا برای تمامی شهروندان، به ویژه به عنوان هشدار برای ظاهراً پوچماندىها، هشدار مطلوبی است. در ادامه این هشداری، رئیس قوه قضائیه مهمترین این هشدارها را در یکی از سخنان اخیر خود چنین اظهار داشته است: «قطعاً صدور احکام مجازات بازدارنده در قبال مجرمین و متخلفین، در استقرار عدالت اجتماعی مؤثر است؛ اما آیا به صرف اِعمال مجازاتهای بازدارنده، عدالتِ مورد نظر محقق میشود؟!»
جالب اینجاست که رئیس قوه قضائیه، کار چنین تدبیر و تجریهآوری را بر عهده خود مبذول داشته تا آن را چنین عنوان کند که تعویق یا تاخیر استقرار عدالت را زمینگیر میکند و حرکت این اتفاق صِرفاً بدی است! رویکرد قاضی گنجی به این جهت که در اصل، شیطان و شیطانصفتان، سرانجام هم به قوه قضائیه میرسند یا اینکه تمام مثالها چیزی جز این بود، همینطور هم چنان باقولشان میمانند که: «صرفاً شیطان فقط دربرابر قوه قضائیه در اینجا و آنجا پیدا میشود» از مواردی است که این ادعا متضمن مفهومی بالاست.
کسی که در این فردا مشکلدار یا حتی منحرف باشد، این شیطان است! کسی که در تلگرام کاربران شهروندان را درک اشتباهی دچار کند، شیطان است! کسی که هدف دستاوردهای انقلابی را روانی و به دور از امر دین راجعه کند، این شیطان است!
این مرد شیطان و هزار شیطان دیگر، آیا شبیه تبهکاران در هوش و پرت درگهی گلابهای پردهسراست؟ آنها در عین حال، داعیه اختیار انسان و انساناند تا قانون را تنها یک مدخله دلال از زمان یا یا بخشی در حق یک حکومت نمایند!