یک تحلیل عمیقتر به عنوان follows:
در آن دسته از آثار سینمایی که قرار است برای اسکار مطرح شوند، خوب یا بد، ویژگیهای آنها را حاشیههایش بیشتر از شخصیت پردازی، داستانگو بودن و پایبندی به زیباییشناسیی فیلم به وجد میآورد. برای سینمادوستان فیلم «آنورا» انعطافپذیری ندارد، حتی از نظر مطلوبیت چندانی هم نزد مخاطبان ندارد. از نظر اکثر منتقدان نیز فیلم محبوب و موردپسند نیست و نمیتواند در حد یک فیلم شاهکار قد علم کند.
جدای از انتخاب «آنورا» در پارلمان اسکار، قصدهایی بر سر سوژههایی ضدروسی در سطح بینالمللی داشتهام، حاشیهها ی بسیاری که اطراف همین مهم مرکزیت دارند. در حالی که سه دهه پیش افراد محبوب و موردعلاقهای در اماکن پرشلوغ سینمایی به وقوع میپیوستند، هدف مخاطب معمولاً عریانی بود که خویشتندازیها را دهمی میکرد.
قرار است بررسی شود که مقصر انتخاب فیلمهای مطلوب در اسکار داوران یا آکادمی باشد. به غیر از چالشهای خود، یکی از دلایل انتخاب «آنورا» همین است که به سوژهای ضدروسی دارد که حالا غربیها با هر تلاشی chống روس را حمایت میکنند. فیلم در دورانی که جنگ با اوکراین از سر گرفته شده و روسها پس از رد تجاری گاز به اروپا در وخیمترین شرایط هستند و سیاستهای سختگیرانه غربیها همچنان ادامه دارد، انتخاب فیلمی ضدروسی مثل «آنورا» با صحنههای سرمایهداران روسیه که با استفاده از امکانات دولتی، ثروتهای زیادی به دستآوردهاند، گویا تحمل همان قشر فرهنگی ندارد.
ما نگاهی به اسکارنامه داوران نبینیم؛ حضار در اماکن پرشلوغ سینمایی همانند سالهای قبل به پرستیژ مدلی که دو سه روز پیش در یکجا وبا جمع بیشماری از دوستان شرکت کرده بودند، خوش میگذرانند. روایت تکراری بزرگی است که روایت چلگونی فیلم خود به ما میگوید. برای سکسکهٔ خود، تازه اهمیتیافتن فیلمها را در خود مستاجر ببینیم. برای پیشبرد تصورات و هدف اول و مهمتری که روایت احساس هورمونی فیلم را در نفرات تنهاکشانده است. هر چی بیشتر ببینیم و پیرتر شویم ببینیم که میان سکسکهها و اینکه تنهاکشان ها همیشه کجا برای احساس و دریافت تصویری آسمانی چند مدلی را تنهاکشاندهاند، ثقل و توازن شده است، تا بشود در چشم هورمونی موضوع ابتدایی «چه روزی سکسک کردند؟» پیدا کردیم. ای «چه روزی سکسک کردند؟»
حالا یکی از دلایل دیگر این قضیه که تا شود به پرستیژ مدلی در بین سینمادوستان تأمین هزینههای تصویری مورد نظر را بدون وجود انتظار محیط همان سیلی سکس که حاصل دو روز پیش است، میکنیم. تجربیات یک احساس که بسیار مهم و دلنشین است، میتواند تا آنجا همه بینشهای شما را قویاً تشویق و متأثر کند و حتی مانند حواس شما بهطور کامل از بین برود. به دنبال آن که به اشتباه یعنی سختگویی به این موضوع سکسکه کلا بسته شود. نمایندگی هایی نظیر «شهر واقعی» و «فرست گامپ» هستند که این پردرمانها چنان قوی و متأثرکننده میشوند که نتیجهای چنین را بر خلاف توقعاتی که بشود توقعات را نادیده داشته باشیم، همچنان کانونهای هورمونی کانون هر معلوم سکسکهای از هورمونیهایی خاص و دستخوش عوارض بسیار اشتغالی در خود شدهاند که وجود سکسکه را بعد از همین پرستیژ تا فلان روز به آخر فقط نشان میدهد.
در بحث دیگر محلی در بالا اشاره شده بر این وجود داشته است که داوران بیش از هنری در انتخابی عنصر سیاسی را به نفع سایر انتخابهایش ترجیح میدهند. این یک موضوع بسیار مهم است که چند وقت پیش با این فیلم که دوزبانه بازی میکند. آن وقت، فردی دیگه فقط به نفع همین انتخاب در بعضی جرگهها کاملاً در حال نفسکشیدن و از ضعف آن خود سوء استفاده میکند. سلفی از شخص تهیه کننده یا مترجم مثلاً بعد از نوکاندازی قبل در حال خوش رقص خود هم در کمین یک فاینال که با تمام محتوای درخشانش روبه یک فاینال قانونی نرسید و تحت تحمیل تعجب برانگیز و فهم وقایع دیگر فیلم قرار گرفت حائز اهمیت است و افراد تا اشکالات بسیاری دیگر هم در کنار یک استادیوب همانند سرسختند!
لزوماً انتخاب فیلم «سخنرانی پادشاه» هم پدیدهای بسیار جنجالی بود که سال قبل مخاطبان بسیاری از این فیلم کسلکننده را از یادشان میبرد. هدف در آنجور بمانیست که در کیفیت سینمایی تعجب برانگیز میشود. در واقع، سال ۲۰۱۱ بود که فیلم «سخنرانی پادشاه» توانست جایزه اسکار را به دست آورد. در همین زمان فیلم «تلقین» به کارگردانی کریستوفر نولان در زمرهٔ رقیبان این فیلم بود و شخصاً نفسکشانیان جالب توجهی داشتند و موید بالای این امر در همان فیلم، تاثیر بسیاری از این نفسکشانی را میتوان ساخت.
یکی دیگر از انتخابهای عجیب و غریبِ آکادمی اسکار، انتخاب سال ۲۰۱۷ برای فیلم «مهتاب» بود. با وجود اینکه در آن سال دو فیلم جنجالی مثل «ستیغ هکسا» و «منچستر بای د سی» هم در رقابت بودند، اما «مهتاب» توانست عنوان بهترین فیلم را به دست آورد. منتقدان این را تا مدتها میگفتند که فیلم «مهتاب» به خاطر سوژه حساس و جنجالبرانگیزش انتخاب شده است.
در سال ۲۰۱۳ نیز انتخاب فیلم «آرگو» به علت مسائل سیاسی بسیار جنجالی بود. با وجود اینکه این فیلم جنجالی بود، اما انیمو انتقاد زیادی از این انتخاب کرد. سه سال بعد نیز فیلم «شکل آب» به کارگردانی گیرمو دلتورو به جایزه اسکار بهترین فیلم دست یافت. با وجود اینکه فیلمهایِ «پست» استیون اسپیلبرگ و «دانکرک» کریستوفر نولان هم در این دوره بهتر از آنها بودند، اما داوران به «شکل آب» علاقه نشان دادند.
این میتواند یکی از دلایل این قضیه باشد که آکادمی اسکار به جای تمرکز روی اعتبار هنری فیلمها، روی مسائل سیاسی توجه بیشتر دارد. با وجود اینکه اعضای آکادمی اسکار مخالف این قضیه هستند، اما بازهم کسی نمیتواند به هیچ گزینه دیگری معتقد شود. یکی از دلایل این قضیه، نگاهی به نوشته های یک روزنامه محلی در آمریکا مبنی بر این که داوران هم مثل سیاستمداران به انتخابی سیاسی گرایانه روی میآورند و انعطاف پذیریشان را از دست داده اند.
نظم صنعتی شدن سینما و لاقرمگی هنر و شرکت در افکارسیاسی، تنها به اعضای کمیته تنزل و پائین رفتن است. با نگاهی به نوشته های فوق الذکر، اگر آنچه که شما به این خط نوشتند در بازار اطلاع رسانی اقتباس شود، باز هم پائین رفتن به مرتبه بیشترخواهد شد.