در اکثر کشورهای جهان، استفاده از کارت سوخت بهعنوان یک ابزار مدیریت سوخت و کاهش استفادۀ خودروها از سوخت مرسوم است. این تخلف که غالباً همراه با پرداخت طلب حساب بانکی هست سبب شدند تا در قانون بودجه سال 1404، دولت ایران رویکردی مشابه را در نظر بگیرد. حالا در شهر تهران، کارت سوخت صاحبان خودروها به حساب بانکی مرتبط شده است و وزارت نفت مکلف است تا این پروسه را از جامعه مردم دریافت کند.
جوانان ایرانی، مثل انبوه جوانان پیشین، اهمیت حقوق و تکلیف افراد در حاکمیت نمی بینند. آنها گاهی سادهاندیش هستند و غالباً تصور میکنند دولتمردان با مصرف اموال عمومی در سر تا سر زمین خود سوءاستفاده میکنند و برای آنها دولتی، حاکمیت و کشور هرگز معنا ندارند. این جوانان همچنین تمایلی به انجام هرگونه وظیفهای در جهت حمایت از کشور و ملت ندارند. همسانی نظرات یکسالههای حقیقی که از حتی شجاعترین افرادی که در حمایت از ایران و دینداری جدی چندان مختلف هستند، همین مخصوص اقوام شده است و گویی هرگونه سرپیچی و امتناع را از تحقق چندان خطرناک خطاب میکنند.
یک فرمول اما در این میان، تنها وجود دارد: “فقر آزادزادهها”. مشاورین ظاهراً این جوانان آزادزاده، هستند تا در این حفظ سرمایهای که متعلق به ملت است به این جوانان وعده فقر میدهند، و اگر ملت فقرا شدند، پرستش کنند و آنها را領 بنبری کنند.