به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، به همت بنیاد شیخ انصاری، نشست ارائه و ارزیابی هجدهمین پیشنهاده‌ی هسته‌های حل مسئله با موضوع «الگوی شبکه عقلانیت مبتنی بر آموزه امر به معروف و نهی از منکر» با ارائه حجت‌الاسلام امین اسدپور برگزار شد.

حجت‌الاسلام امین اسدپور پیرامون مولفه‌های مشکل‌یابی بیان داشت:زمانی که مولفه مشکل­یابی را در فرآیند حل مساله کالبد شکافی می­کنیم این حقیقت ظاهر خواهد شد که تصویر مشکل نیازمند وجود یک مطلوب است. در مورد مشکل عدم امتداد عقلانیت انقلاب اسلامی نیز همین امر محقق است چرا که کلان مولفه­های عقلانیت انقلاب اسلامی در اختیار ما است که ملاک اصلی برای قضاوت درباره امتدادهای صورت گرفته در دهه­های پس از تحقق نظام جمهوری اسلامی است. مولفه­هایی چون استقلال، آزادی، عدالت، جمهوریت و اسلامیت، دفاع از مظلومان و….

 وی افزود: همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی در این سالیان بارها تکرار کرده­اند انقلاب اسلامی ایران خروجی یک عقلانیت اجتماعی است که محصول تلاش نخبگان و اراده جمعی ایرانیان از سال 1342 تا 1357 است. این عقلانیت با کنار زدن جریان­های سه گانه تحجر، لیبرال و کومنیست در کنار خلق خلق انقلاب عظیم اسلامی، شکل­دهی به یک نظام نوین اسلامی را در عصر مدرن رقم زده است که ساختارهای متعددی در زیست جهان ایران پسا انقلا خلق کرد.

حجت‌الاسلام اسدپور بیان کرد: اما پس از چندی که  بخش متنابهی از اندیشه ورزان اصلی مکتب خمینی به فیض شهادت نائل آمدند و بخش دیگر در ساختارهای حکمرانی مشغول شدند. امتداد عملی این عقلانیت در تدبیر امور ملت با خلا روبرو شد به طوری که از همان دهه نخست انقلاب، حکمرانی براساس منطق چپ و در سال­های بعدی براساس منطق لیبرال و خلق مفهوم توسعه تمام سئون اقتصادی، سیاسی را در برگرفت و با وجود اینکه در تمام دولت­های پس از انقلاب اسلامی فرهنگ امر تابع و در حاشیه بوده است اما باید پذیرفت که با تمام برخوردها و کنش­های سلیقه­ای در دولت­های جمهوری اسلامی نمی­توان آنرا جزیره­ای جدا افتاده از عقلانیت حاکم بردولت­ها دانست.

وی در تشریح نسبت مسئله الگو و مدل ایجاد شبکه اجتماعی اظهار داشت: علامه طباطبایی که مبدع نظریه اعتباریات است این دست گزاره­های واقعی را  از چند حیث دسته بندی­ می­کند. در یک دسته بندی که برپایه نوع نیازهای برانگیزاننده نفس برای اعتبار است اعتباریات را دو دسته ثابت و متغیرجانمایی می­کند. در یک تقسیم­بندی دیگر ایشان اعتباریات را به دو دسته پیشا اجتماعی و اجتماعی تقسیم­ می­کند. ابن دو تقسیم مانعه الجمع نیستند از همین رو می­توان آن دو را در طول یکدیگر قرار داد به همین دلیل  اعتباریات اجتماعی را می­توان در دو دسته ثابت و متغیر قرار داد چراکه برخی از اعتبارات اجتماعی همه­زمانی، مکانی و همگانی هستند و برخی دیگر تنها در شرایط و اقتضائات خاص اضطرار اعتبار پیدا می­کنند.

وی افزود: عقلانیت یا منطق کنشگری که هسته مرکزی هر چهار پدیده اصلی اجتماعی ( اقتصاد، سیاست، فرهنگ و امنیت) است از این دسته اعتباریات است کما اینکه در اعتباریات پیشا اجتماعی و اعتباریات بین الاثنینی نیز همین­طور است به بیان دیگر در تمام ساحت­های فردی و جمعی انسان­ها به حسب ساختار نوع زیستی خود به منظور کنشگری نیازمند یک دستگاه انسجام بخش هستند که بتواند اقدامات آنها را مدیریت کند. بنابراین عقلانیت را باید یکی از اعتباریات انسانی ثابت شمرد.

وی افزود: لحاظ آنچه گفته شد موجد دو سئوال دانشی است نخست اینکه عقلانیت مطلوب در حوزه­های فردی و اجتماعی که متناسب با فطرت انسانی است چه مولفه­هایی دارد؟( چیستی) دوم چگونه می­توان این عقلانیت را در فرد و جامعه تولید کرد؟ (چگونگی) که اضطراری بر تحقق عینی مساله در جامعه وجود ندارد و گاها یک مساله نظری یا آینده پژوهانه که متناسب با فطرت انسانی و اجتماعی است از هزار مساله خرد اجتماعی از اهمیت بیشتری برخوردار است بماند مساله­های کاذبی( ظاهرا اصطلاح نامساله، تعبیر صحیحی نیست چون اعتباری بدون نیاز و مشکل لغو است و عقلا چنین اعتباریاتی ندارند) که در چهره مساله­های حقیقی ظاهر می­شوند. با این وجود باید گفت براساس آنچه در بخش اثبات مساله بودگی بیان شد در مساله الگو و مدل شکل­دهی به عقلانیت نظری و اجتماعی دو ساحت مسائل نظری و عینی با هم تلاقی دارند به تعبیر دیگر این سئوال دانشی امروز سئوال حقیقی جامعه ما است که در میانه سئوالات کاذب به حاشیه رانده شده است.

حجت‌الاسلام امین اسدپور پیرامون تطور تاریخی مشکل ابراز داشت: بعد از مواجهه جامعه ایران با مدرنیته در اواخر صفویه و دوران آمد و شد حکومتهای کم دوام زندیه و افشاریه و درنهایت قاجار، در عصری که ما در دوران نزول تمدنی به سر می­بردیم چند دهه­ای زمان صرف شد تا برخی اندیشمندان ایرانی از حالت سرشکستی و رخوت خارج شوند وتلاش­هایی را برای بازسازی تمدن اسلامی متناسب با شرایط جدید را سامان بخشند. سید جمال الدین اسدآبادی، محقق نائینی، شیخ فضل الله نوری، اسدالله خرقانی، ، آخوند خراسانی و…. جملگی در این فضا زیست می­کردند و هر کدام به نحوی سمتی را پیش می­بردند که به زعم خود محقق چنین جامعه­ای است. تلاش هایی که از حیث نظری با تولید مفاهیم جدید در نسبت تعاملی یا تعاکسی با مدرنیته، و از حیث عملی با دغدغه تحقق عدالت خانه آغاز شد و درنهایت در قالب جنبش مشروطه متجلی گشت.

وی افزود: این چرخه معیوب آمد و رفت تلاش­ها و نتایج ناملموس بار دیگر در زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت تکرار شد در میدان واقعی کنشگران این جنبش نیز ، جریان­های مختلفی حضور داشتند  که می­توان به جریان­های ملی- مذهبی، فدائیان اسلام، کاشانی، چپ­ها و توده­ای ها و محافظه کاران سنتی حوزه اشاره کرد. پس از رحلت آیت الله بروجردی و آغاز مدرناسیون عریان ایران از سال 41 که با لایحه انجمن­های ایالتی و ولایتی و قانون اصلاحات ارضی همراه بود. برخلاف تصور شاه مبنی بر خالی شدن نخبگانی از عناصر ذی نفوذ در بطن جامعه ( بعد از رحلت ایت الله بروجردی شاه به منظور خارج کردن مرجعیت از ایران، پیام تسلیتی خطاب به آیت الله حکیم در نجف به عنوان زعیم حوزه و شیعیان نوشت.)

حجت‌الاسلام اسدپور تصریح کرد: ماحصل سخن اینکه به طور مشهود از زمان ورود ایران به زیست جهان مدرن، نبود یک عقلانیت اجتماعی هژمون که به مثابه یک واقعیت بیرونی سامان بخش کنش­ها  باشد اصلی­ترین علت شکست جنبش­های اسلامی و ایرانی بوده است که دو جنبش مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت از مصادیق بارز آن هستند. آقا روح الله به جهت زیست فعال در این عصر با آسیب­شناسی دقیق تلاشی را جهت سامان بخشی به این واقعیت هژمون بیرونی آغاز کرد که در نهایت به حدوث انقلاب اسلامی منتهی شد و در نتیجه آن پدیده عظیمی چون جمهوری اسلامی در زیست جهان مدرن خلق گردید.

 وی در پایان پیرامون عوامل مشکل خود بیان داشت: حدوث مشکل عدم امتداد عقلانیت انقلاب اسلامی در لایه­های جدید حکمرانی اسلامی از علل و عوامل مختلفی منشعب می ­شود که برخی از آنها به شرح ذیل است:

1- جدایی نهاد علم( آموزش عالی و عمومی) از عقلانیت انقلاب اسلامی

2- معضل حکمرانی دستوری و بالا به پائینی

3- تضعیف نهادهای مردم پایه

4- شهادت متفکران اصیل انقلاب اسلامی و یا مشغول شدن آنها به کارهای اجرایی

5- ظهور متفکران تحجری و التقاطی و نفوذ آنها در ساختارهای حاکمیتی

6- نگاه حاشیه­ای به فرهنگ

7- بسط عقلانیت­های رقیب

8- فاصله بین تراث علمی و واقعیت عینی پس از جمهوری اسلامی و ضرورت کنشگری در صحنه

9- نگرش اجرایی و عینی به مساله و عدم پرداخت به مسائل بنیادین و آینده پژوهانه

10- خوانش­های التقاطی از عقلانیت انقلاب اسلامی 

در ادامه این نشست، اساتید شورای علمی بنیاد شیخ انصاری (ره) به بیان نقطه نظرات خود پیرامون طرح ارائه شده پرداختند.

source

توسط nastoor.ir