به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، اتفاقات روزمره در سطح کشور و مدیریت نظام در بحرانها گاهی برخی حکمرانان را به خروج از انصاف و صداقت می کشاند اما هستند کسانی که حتی در زمانی که همه دنیا روی یک موضع اشتباه قرار دارند، آنها روی موضع صحیح خود پافشاری می کنند و با سیره خود به تربیت نسل جدید می پردازند. این موضوع سبب شد تا گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین علیاصغر مجتهدزاده، استاد بسیجی، کارشناس حقوقی و مستشار بازنشسته دیوانعالی کشور داشته باشیم که در ادامه میآید.
سخن از انصاف و صداقت در حکمرانی موضوع مهمی است که گاها در سیاست ورزی حکمرانان جهان با آن مواجه می شویم، به نظر شما در حکومت داری می توان همیشه انصاف و صداقت داشت؟
انصاف سبب آرامش مردم، علامت بزرگی و بزرگواری و زیرکی می باشد. از جمله صفاتی که نبی مکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلمخود را به آن متصف نموده و اشخاص میتوانند با تأسی به آن صفت خود را به آن حضرت نزدیک نمایند، برخورداری از خصلت «انصاف» میباشد؛ همان طور که نظام اسلامی برگرفته از سیره و سخن اهل بیت است، در حکمرانی نیز با تأسی از ایشان قدم برمی داریم. چنانچه نبی اکرم ص خطاب به امیرمؤمنان علی علیه السلام میفرمایند: «اَلا اُخبِرُکُم، بِاَشبَهِکُم بی خُلقا؟ قالَ: بَلی یا رَسولَ اللّه قالَ: اَحسَنُکُم خُلقاً، وَاَعظَمُکُم حِلماً، وَاَبَرُّکُم بِقَرابَتِهِ وَاشدُّّکُم مِن نَفسِهِ اِنصافاً.[1]» ]ای علی[ «آیا خبر دهم که کدامیک از اخلاق شما به من شبیهتر است؟ عرض کرد: آری. رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: آن کس که… از حیث انصاف محکمترین فرد شما باشد». چنین وصفی از ناحیۀ معصوم علیهالسلام خود بهترین دلیل بر اهمیت و جایگاه ویژۀ این فضیلت اخلاقی میباشد.
علی علیه السلام نیز در اولین سخنان خود که حکومت را به دست گرفت به دو ویژگی انصاف و صداقت در حکمرانی بر مردم سخن گفت. او معتقد بود که همه چیزحکومت باید برمردم آشکار باشد جز اسرار جنگ، آن هم به طور موقت تا زمان آشکار شدن فرا رسد[2]. حکومت نباید هیچگونه خلاف واقعی به مردم بگوید هرچند در تنگنا باشد و درهمین حال باید نسبت به سوء استفاده دشمنان مراقبت کند. از این رو علی علیه السلام در بیان حق، صریح و صادق بود و از مردم میخواست که آنان نیز با او صریح و صادق باشند[3].
آیا ائمه اطهار کسانی را به این صفات در حکمرانی تربیت یا اصطلاحا کادرسازی کرده اند که در حکومت داری بتوانند نظام را به درستی هدایت کنند؟
بله، هم پیامبر و هم ائمه اطهار دائما کارشان تربیت نیرو و کادرسازی بود. مالک اشتر و عماریاسر و رجال بزرگ از دست پرورده های مکتب امیرالمؤمنین علی علیه السلام هستند، همان طور که امیرالمؤمنین دست پرورده رسول الله بود و پیامبر اکرم ص متربی خداوند متعال و مکتب مترقی اسلام است.
انسان سازی مکتب اسلام در همه دوران ها بوده و خواهد بود. مردان و زنان بزرگ تاریخ سازی که در هر دوره می درخشند. در عصر کنونی هم بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (رضوان الله علیه) عالمی مبارز، مجاهدی نستوه، حکیمی خبیر و فقیهی بصیر و انسانی حقیقتاً صالح و مصلح از مکتب انسان ساز اسلام بود که تمام تلاش خود را مصروف تربیت نیرو برای نظام اسلامی و مستضعفین جهان کرد.
در مکتب امام خمینی رضوان الله علیه، علمای برجسته زیادی به ویژه حضرت آیت الله خامنه ای تربیت شدند. علاوه بر آنچه که همگان از رفتار، منش و سلوک فردی و اجتماعی رهبری سراغ دارند که انسانی خداباور، متوکل، شجاع و نترس، مهذب و سلیمالنفس، سادهزیست و بهشدت قناعت پیشه، مصمم و خستگیناپذیر، منظم با برنامهریزی دقیق، خرافهستیز و روشنگر، عدالتطلب و ضد فساد و رانتخواری، خوشخلق، مردمدار به معنای واقعی است منصف و صادق نیز می باشد.
مقام معظم رهبری در این مکتب مبادرت به تربیت نیروهای فراوانی نمود که از جمله آن ها؛ شهیدانی مانند حاج قاسم سلیمانی، شهید سید ابراهیم رئیسی و شهید سید حسن نصرالله و… و از مریدان و یاورانی مانند؛ دانشمندان هسته ای، مجاهدین مدافع حرم حججی و زاهدی ها، حزب الله لبنان به ویژه شهدایی مثل شهید کرکی، سید هاشم صفیالدین می باشند.
رهبر معظم با همه ایرانیان و مسلمان های منطقه با محبت و اخلاص و صداقت برخورد می کند و تربیت نیروهای متدین، انقلابی، در خط اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله در دستور کارش قرار دارد و همین موجب شده تا نیروهای مقاومت درهمهی کشورها اعم از حشد الشعبی، فاطمیون، حیدریون و… از او درس گرفته و به او عشق بورزند و مجاهدانه و متحد در برابر دشمنان و مستکبران ظالم ایستادگی کنند.
حاج قاسم عزیز و سید حسن نصرالله حقیقتاً تربیت یافته مکتب اسلام عزیز و امام خمینی کبیر و امام خامنه ای حکیم بودند، این عزیزان مصداق بارز «أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ» و نیز مصداق صداقت و انصاف بودند.
ممنونم. امکان دارد به چند نمونه از بروز صفت انصاف و صداقت از رهبر معظم انقلاب اشاره ای فرمائید؟
بله حتما، اصولاً برای نسل جوان مروری به سیره ایشان لازم و ضروری است. از هزاران نمونه که می تواند چند جلد کتاب شود فقط دو مورد را مثال میزنم؛ یک نمونه داخلی و یک نمونه بین المللی.
وقتی شهید مقاومت، “سردار دل ها، فرمانده قرارگاه سپاه قدس در شرق کشور شد، با تدبیری افراد مسلح را اقناع کرد که اسلحه های خود را تحویل دادند. حاج قاسم در مقابل تحویل سلاح ها برای آنها پیشنهاد تأمین زمین و دام داد که به امرار معاش خود بپردازند. عده زیادی از اشرار به این طرح و قرار پیوستند و مشغول به زندگی شدند. از این رو تا مدت ها شرق کشور آرام شد. اما یکی از اشرار لجاجت می کرد تا اینکه وی را دستگیر و زندانی نمودند.
حاج قاسم دستگیری این شرور را به مقام معظم رهبری گزارش داد. حضرت آقا فرمودند: چه طور دستگیر شد؟ حاج قاسم گفت: برای مذاکره قرار گذاشتیم اما بلافاصله او را دستگیر کردیم! حضرت آقا فرمودند: اسلام به ما اجازه نمی دهد از این روش استفاده کنیم. این روش منصفانه و درستی نیست. شما با هم قرار گذاشتید نباید دستگیرش می کردید. سریعاً آزادش کنید. حاج قاسم بلافاصله به زندان مراجعه و شخصاً نسبت به آزادی شرور مذکور اقدام می کند.
فرد شرور می گوید؛ کجا بروم؟ حاج قاسم می گوید: هرجا دلت بخواهد برو تو آزادی! فرد شرور می گوید: تله ای در کار است که مرا بکشید؟ حاج قاسم می گوید: خیر برو همانطور که گفتم تو آزادی! فرد شرور می گوید، تا علت برایم روشن نشود از اینجا حرکت نمی کنم.
حاج قاسم قصه دیدار با حضرت آقا و نظر آقا را توضیح می دهد. آن شرور آهی از ته دل می کشد و می گوید: من فدای چنین آقایی بروم! این آقا کارش درست است! من از این به بعد سرباز این آقا هستم. که در سال های بعد یکی از نیروهای همکار قرارگاه قدس شد و خالصانه به عهد خود وفا کرد تا به شهادت رسید. این است که می گوییم اسلام مکتب انسان ساز است.
اما در بُعد خارجی از هزاران موضوع، می توان به برخورد منصفانه مقام معظم رهبری با جریان سوریه و شخص بشار اسد اشاره کرد. رهبرمعظم انقلاب اسلامی در 21/۰۹/1403، پس از فرار بشار اسد و سقوط سوریه، وضعیت تهاجم ترکیه با نقشه آمریکا و اسرائیل و سرنوشت ذلت بار آینده امریکایی ها در اخراج از منطقه را تبیین نمودند.
در واقع این سخنان زمانی انجام شد که بشار اسد در اریکه قدرت قرار نداشت و کشور سوریه سقوط کرده و احتمال برگشت بشار به قدرت تقریبا نزدیک به صفر بود. رهبر حکیم انقلاب ضمن گزارشی از خدمات حکومت سوریه در زمان حافظ اسد (پدر بشار) به جمهوری اسلامی از جمله قطع انتقال نفت عراق به مدیترانه و اروپا که صدمه بزرگی به اقتصاد در حال جنگ عراق و صدام وارد کرد که در دنیا صدای زیادی داشت اضافه فرمودند که: “سوریه در این عمل متهورانه از منفعت ترانزیتی خود گذشت. هر چند از ناحیه ایران خسارت جبران شد.”
در واقع طبیعت امر حکم می کند کسی که از اریکه قدرت به زمین افتاده خوبی هایش فراموش و یا نادیده گرفته شود. امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مورد وضعیت ورشکستگان می فرماید: «چون دنیا به کسى روى آورد، نیکى هاى دیگران را به او قرض(عاریت) دهد، و چون از او روى برگرداند خوبى هاى او را نیز برباید»[4].
ولی مقام معظم رهبری این مرد خدا که در مکتب مترقی اسلام تربیت یافته نیکی های این پدر و پسر در دوران حکمرانی و کمک به مقاومت در منطقه را یادآوری کرده و نحوه خبر دادن احتمال حمله دشمنان به سوریه را تبیین کرده و می فرماید:
«دستگاه اطّلاعاتی ما، از چند ماه قبل، گزارش های هشداردهندهای را به مسئولین سوریه منتقل کرده بود. البتّه من نمی دانم آیا این [گزارش ها] دست آن مقامات بالا رسیده بود یا نه، همان وسطها گم وگورشده بود؛ ولی مسئولین اطّلاعاتی ما به اینها گفته بودند».
رعایت انصاف در این جملات حضرت آقا به خوبی می درخشد. از کلام معظم له برمی آید که درست است ما گزارش های هشدار دهنده را به مسئولین سوریه منتقل کرده ایم ولی ممکن است به هر دلیل و با هر انگیزه ای گزارش های ما به شخص اول مملکت نرسیده باشد.
طبق اطلاع، موضوع از این قرار بوده که مسئولان وزارت اطلاعات و اطلاعات وزارت دفاع چهار ماه قبل از حمله ی تروریست ها به کمک ترکیه و نقشه امریکا و اسرائیل، گزارش آن را در اختیار مسئولین اطلاعات سوریه قرار دادند. در واقع نیروهای اطلاعاتی کشور ما که از قدرت اشراف کامل بر اوضاع منطقه برخوردارند از شهریور، مهر، آبان، پشت سر هم گزارش قطعی تهاجم تروریست ها را به مسئولان سوری داده بودند.
انصاف حضرت آقا در این قضیه ستودنی است که اصل را به رسیدن هشدار کشور مقتدر ما به بشار اسد قرار نمی دهد بلکه راهی را برای توجیه باز می گذارد که همان طور که برخی از ارتشی ها و مسئولان سوری پشت پرده با تروریست ها همکاری و هماهنگی داشته اند مبادا مسئولان اطلاعاتی سوری بر اثر خیانت یا غفلت، بشار را برای اتخاذ تدابیر پیشگیرانه در جریان هشدارهای متوالی کشور دوست و حامی مقاومت قرار نداده باشند.
این سخنان فقط از تربیت یافتگان مکتب اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله ابراز می گردد که می تواند برای همگان درس آموز و الگو باشد. این دو مطلب از صداقت و انصاف رهبر فرزانه کشورمان مشتی نمونه خروارمی باشد و لازم است درباره شخصیت، سیره، سلوک، راهبردها، آراء و اندیشههای امام خامنهای کار پژوهشی و تحقیقی گستردهای صورت گیرد. البته باید به کم کاری خود در این زمینه اذعان نمود زیرا معروف است که در دنیا بیش از ۲۵۰هزار جلد کتاب به زبانهای مختلف درباره معرفی ژنرال دوگل رییس جمهوری فرانسه تألیف و ترجمه شده است، اما ما چه میزان درباره معرفی امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی، مشاهیر و مفاخر خود کار کردهایم؟
این وظیفه بر همه نخبگان، روشنفکران، اصحاب قلم و رسانه، دانشجویان و طلاب و پژوهشگران، سنگینی میکند که برای تنویر افکار عمومی و به خصوص نسل جوان بایستی در این زمینه اهتمام ورزند. ان شاءالله
[1] الكافى ۲/۲۴۰/۳۵.
[2] نهج البلاغه؛ نامه 50
[3] همان؛ خطبه 216
[4] إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَى أحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَیْرِهِ، وَإِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ. حکمت 9 نهج البلاغه
source