انشای دانش آموزی درباره اگر من نانوا بودم
انشا با موضوع اگر من نانوا بودم به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند. با دانشچی همراه باشید.
موضوع انشا اگر من نانوا بودم
اگر من نانوا بودم، هر روز صبح زود پیش از طلوع خورشید از خواب بیدار میشدم. به مغازه میرفتم و تنور را روشن میکردم تا گرمایی دلنشین در فضای مغازه بپیچد. بوی نان تازه و خمیر در حال پخت، اولین چیزی بود که حس میکردم و با این بو، خستگیام از بیدار شدن زودهنگام از بین میرفت.
خمیر را با دقت و عشق درست میکردم. آرد را با آب و نمک مخلوط میکردم و با دستهایم آن را ورز میدادم تا نرم و لطیف شود. دوست داشتم هر نانی که میپزم، نشان از مهارت و علاقه من به این کار باشد. وقتی خمیر آماده میشد، آن را به شکلهای مختلف در میآوردم؛ نان بربری، نان لواش یا نان سنگک، هر کدام را با دقت در تنور میگذاشتم و منتظر میماندم تا طلایی و خوشبو شود.
اگر من نانوا بودم، مشتریانم را با لبخند پذیرایی میکردم. وقتی صبحهای زود مردم از خواب بیدار میشوند و به دنبال نان تازه برای صبحانه هستند، من اولین کسی بودم که به آنها نان گرم و تازه میدادم. دیدن لبخندهایشان وقتی نان را میگرفتند و بوی خوش آن را حس میکردند، برایم بزرگترین پاداش بود. نانوا بودن یعنی خدمت به مردم و شادی بخشیدن به زندگی آنها و من این را دوست داشتم.
به عنوان یک نانوا، به کیفیت نانی که پختهام اهمیت زیادی میدادم. همیشه از بهترین آرد استفاده میکردم و از تکنیکهایی که از نیاکانم به من رسیده بود، بهره میبردم تا نانی خوشمزه و سالم بپزم. برایم مهم بود که خانوادههایی که از مغازه من نان میخرند، با خیال راحت آن را بخورند و مطمئن باشند که از بهترین مواد تهیه شده است.
من، به فکر محیط زیست هم بودم. سعی میکردم از پلاستیکهای یکبار مصرف استفاده نکنم و به جای آن از کیسههای پارچهای یا کاغذی برای بستهبندی نانها استفاده کنم. همچنین، مواد اولیه محلی را از کشاورزان و آسیابهای اطراف تهیه میکردم تا به اقتصاد محلی کمک کنم.
اگر من نانوا بودم، شبهای طولانی و سختیهای این شغل را با عشق و علاقه تحمل میکردم. میدانستم که نانوایی، شغلی پرزحمت است، اما وقتی به این فکر میکردم که نان من، قوت بسیاری از خانوادههاست، از خودم راضی میشدم و این انگیزهای بود تا با انرژی بیشتری به کارم ادامه دهم.
اگر من نانوا بودم، روزهایی که تعطیل بود، به کودکان محلهمان آموزش میدادم که چطور نان بپزند. به آنها یاد میدادم که چگونه خمیر را ورز دهند و نان را به تنور بزنند. این کار برایم لذتبخش بود، چون میدانستم که هر کدام از آنها میتوانند در آینده یک نانوا شوند و سنت پخت نان را ادامه دهند.
اگر من نانوا بودم، سعی میکردم هر روز یک نوع نان جدید و خاص درست کنم تا مشتریانم هر بار که به مغازه میآیند، شگفتزده شوند. شاید نانهایی با طعم زیتون یا سبزیهای معطر، یا حتی نانهایی مخصوص برای افراد با رژیمهای خاص. نانوایی برای من فقط یک شغل نبود، بلکه یک هنر بود که در آن میتوانستم خلاقیت خودم را نشان دهم و با مردم در ارتباط باشم.
پیشنهادی: انشای خواندنی در مورد اگر من …
انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی
source