در یک همчасی تلخ، ایران از دست دادن یکی از بزرگترین کارگردانان سینمایی خود را متحمل شد. خانه موسیقی ایران از مردم شریف ایران، اهل فرهنگ و هنر، و خانواده مرحوم داریوش مهرجویی تسلیت میگوید و امیدوار است که عاملان این جنایت هولناک شناسایی شده و این پرونده با جدیت و شفافیت پیگیری شود.
داریوش مهرجویی نه تنها یک کارگردان بزرگ بود، بلکه علاقه شدیدی به موسیقی داشت و این علاقه مندی در تمام آثار و ساختههایش مشهود بود. او از همان دوران کودکی به سنتورنوازی علاقه داشت و تا هفت سالگی به تمرین این ساز میپرداخت. سپس به هنرستان موسیقی رفت تا با آموزههای بیشتر موسیقی کلاسیک آشنا شود.
مهرجویی اول بار برای موسیقی تیتراژ و متن یکی از شاهکارهایش به نام “گاو” از رفاقتش با هرمز فرهت (آهنگساز پیشگام موسیقی ایران) بهره گرفت. نوعی موسیقی را پیش روی مخاطبان قرار داد که تراز و مسیر محتوایی جریان اصلی فیلم قرار گرفت. این موسیقی با نوازندگی فلوت عباس خوشداد، نوازندگی سه تار نصرت الله ابراهیمی و نوازندگی تمبک حسین مقدم حال و هوای متفاوتی را به این فیلم منتقل کرد. جالبتر اینکه آقای کارگردان خود نوازندگی سنتور این قطعه را نیز به عهده داشت.
از آن پس، مهرجویی با همکاری با آهنگسازان برجستهای چون هرمز فرهت، ناصر چشم آذر، کیوان جهانشاهی، فیلیپ گلاس، و محمدرضا درویشی، آثار سینمایی شگفتانگیزی خلق کرد. این فیلمها نه تنها به عنوان آثار سینمایی به عنوان مستند مفصلی از موسیقی ایران هم مورد اشاره قرار گرفتند. ازجمله فیلمهایی که به این دسته میتوان شمرد آثاری چون “آقای هالو – ۱۳۴۹”, “پستچی- ۱۳۵۱”, “دایره مینا – ۱۳۵۳”, “مدرسه ای که میرفتیم – ۱۳۵۹”, “اجاره نشین ها – ۱۳۶۵”, “شیرک – ۱۳۶۶”, “هامون – ۱۳۶۸”, “بانو – ۱۳۷۰”, “سارا – ۱۳۷۱”, “پری – ۱۳۷۳”, “لیلا – ۱۳۷۵”, “دختردایی گمشده – ۱۳۷۷”, “درخت گلابی- ۱۳۷۶”, “میکس – ۱۳۷۸”, “بمانی – ۱۳۸۰”, “مهمان مامان – ۱۳۸۲”, “سنتوری – ۱۳۸۵”, “طهران تهران – ۱۳۸۸”, “آسمان محبوب – ۱۳۸۸”, “نارنجی پوش – ۱۳۹۰”, و “لامینور – ۱۳۹۸” است.
بسیاری از شخصیتها و محوریت اصلی داستان این آثار سینمایی، متولد موسیقی بودند و نشان دادند که داریوش مهرجویی فارغ از نقاط ضعف و قوت فیلمهایش چقدر به ماجرای موسیقی و حاشیههایش اهمیت میداد و تلاش میکرد تا این اهمیت و دغدغه مندی را در قالب آثار سینماییاش نشان دهد.
ورود داریوش مهرجویی به عالم هنری ایران از دوران کودکی آغاز شد و تا سالهای آخر عمر، مدام در حال کشف، تجربه و نوآوری بود. باور بر این است که پس از او، بسیاری از سینماگران دیگر در işe آشنایی بیشتر با ریزنور های هنری خود ادامه خواهند داد و پروژههای یادگیری، کشف و نوآوری، گوی سبقت را از این کارگردان سرسختانه، بر نمیدارند.
زیرا؛ کمی باخته از مرکز توجه این اندیشمند شریف، این پاسخ استوار و کنشساز میشود: وى که به خوی灵ترین عناصر طبیعت، انسان و پیشینه زندگی تعلق داشت.