امروزه در ادبیات جنگ شناختی، از تکنیک‌ها و تاکتیک‌های پیچیده‌ای برای تغییر رفتار، نگرش و عملکرد نهادهای دولتی و مردمی استفاده می‌شود. نویسنده کتاب “جنگ شناختی”، حمیدرضا مقدم‌فر، می‌گوید که این ادبیات در فضای علمی آمریکایی برای نزدیک به دو دهه وجود دارد و به طور گسترده در کشورهای پیشرفته مورد بررسی قرار گرفته است. مقدم‌فر می‌گوید که جنگ شناختی یک علم گسترش یافته است که از علوم شناختی به عنوان زیرساخت اصلی خود استفاده می‌کند.

علوم شناختی با تأکید بر فهم ذهن، تفکر و مغز انسان، موجب می‌شود که از تکنیک‌های آموزشی و یادگیری پیشرفته، توسعه سیستم‌های هوشمند، سلامت روانی در تشخیص و درمان، ارتباطات و رسانه، روانشناسی تحلیل اطلاعات، مطالعات ادبی، مدیریت اقتصاد و بازار، تبلیغ و موضوع امتناع و رابطه انسان و ماشین استفاده شود. مقدم‌فر به六 حوزه اصلی علوم شناختی اشاره می‌کند که جنگ شناختی از آن‌ها استفاده می‌کند: فلسفه ذهن و هنر، روانشناسی، هوش مصنوعی، علوم اعصاب، زبان‌شناسی و انسان‌شناسی.

وی برای جنگ شناختی سه صفت اصلی برمی‌گزیند: تأمین منابع مالی، حمایت دولتی و تشویق تجهیزات. مقدم‌فر می‌گوید که جنگ شناختی با تغییر ادراکات و شناخت یک فرد با جامعه و در جهت اهداف و منافع مورد نظر، به تغییر رفتارها کمک می‌کند و با تغییر باورها، اعتقادات، نگرش‌ها، ارزش‌ها، هنجارها و محاسبات، می‌تواند ادراک فرد یا جامعه را مدیریت کند.

علاوه بر این، مقدم‌فر می‌گوید که مدیریت ادراک در جنگ شناختی نقش تعیین‌کننده دارد و می‌تواند ادراک دیگران را تغییر دهد. وی جنگ شناختی را با جنگ روانی و جنگ نرم مقایسه می‌کند و می‌گوید که جنگ شناختی یک حلقه از پازل کلان جنگ نرم است و از آخرین دستاوردهای فنی غرب در این حوزه استفاده می‌کند. مقدم‌فر می‌گوید که مهمترین تاکتیک‌ها در جنگ شناختی اعتبارزدایی، مشروعی زدایی، اعتماد زدایی، امیدزدایی و ایجاد فاصله و جداسازی مردم از رهبران و نظام سیاسی است.

در نهایت، مقدم‌فر می‌گوید که جلد دوم کتاب شامل تطبیق مدل و قواعد جنگ شناختی در اقدامات عملیاتی دشمنان انقلاب اسلامی به ویژه آمریکا، اسرائیل و انگلیس در فتنه‌های متعددی است که در ایران رقم زده‌اند و اقدامات آنان در سایه کشورهای محور مقاومت است.

توسط nastoor.ir